ERRORSMS | ||
|
بوسه ام را می گذارم پشت در / قهرکردی , قهرکردم , سر به سر
تو بیا , در را تماما باز کن / هر چه میخواهی برایم ناز کن
من غرورم را شکستم , داشتی ؟ / آمدم , حالا تو با من آشتی ؟
.
.
.
چی میشد تو هم منو دوستم میداشتی نا زنین / جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین
حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم / طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نازنین . . .
.
.
.
به خاطر یافتن مقصر ، زندگی ات را تلخ و سیاه نکن.
بگذار آن چه در پایان یک عشق به جای میماند
خاطرات خوش باشد با من آشتی کن تا دنیا با من آشتی کند . . .
.
.
.
قهر مکن ای فرشته روی دلارا / ناز مکن ای بنفشه موی فریبا
طعنه و دشنام تلخ اینهمه شیرین / چهره پر از خشم و قهر اینهمه زیبا
ناز تورا میکشم به دیده منت / سر به رهت مینهم به عجز و تمنا . . .
.
.
.
همیشه رفتن بهترین نیست
گاهی میان رفتن وماندن هیچ فرقی نیست
چه قهر باشیم چه آشتی
اصل درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند . . .
.
.
.
بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی / به روح بی قرار من تو اضطراب میدهی
دلم پر از گلایه ها تنم اسیر درد و خون / ولی تو قهر با دلم برای لحظه ای مکن . . .
.
.
.
بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم / بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم
بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم / بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم . . .
.
.
.
از تو به یک حرف ناروا نکشم دست / وز سر راه تو دلربا نکشم پا
عاشق زیباییم اسیر محبت / هر دو به چشمان دلفریب تو پیدا . . .
.
.
.
یه روزی گله کردم من از عالم مستی / تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی
من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید / تو قهر کردی قهرت مصیبت شدو بارید
پشیمون و خستم اگه عهدی شکستم / آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم . . .
.
.
.
مهم نیست کی مقصر است
باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است
در پایان زندگی خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم
تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم
پس نازنین بیا آشتی کنیم با مهر
.
.
.
دوستی را دوست، معنی می دهد / قهر هم با دوست، معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست / قهری او هم نشان دوستی است . . .
.
.
.
جنس من از آهن و از سنگ نیست / من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست
حال دل از من نمیپرسی چرا / حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست . . .
.
.
.
منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار / تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار . . .
.
.
.
اینقدر نگو : اگه ببخشم کوچک می شوم
اگه با گذشت کردن کسی کوچک می شد ، خدا اینقدر بزرگ نبود . . .
.
.
.
برام بمون ، بهونه باش برای دل سپرد/ نزار که آرزوم بشه یه روزی بی تو مردن . . .
.
.
.
منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم / منو بخشیدی و من چشمامو بستم
تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم / که نیاوردی به روم هر جا دلت رو می شکستم
منو ببخش ، منو ببخش . . .
.
.
.
منو ببخش عزیزم که از تو می گریزم / می سوزم و خاموشم تو خودم اشک می ریزم
منو ببخش اگه خیلی بهت بدی کردم . . .
.
.
.
گر تو را از ابلهی کردم رها ، برمن ببخش / بر سر پیمان نه بر مهر و وفا ، بر من ببخش
راه ورسم عاشقی را نا بلد چون کودکان / اشتباه و ناروا کردم خطا ، بر من ببخش . . .
.
.
.
من رو ببخش نه به خاطر اینکه من لایق بخشش هستم
بلکه تو لایق ارامش هستی من ارامش تو رو حتی به ارامش خودم نیز ترجیح میدم . . .
.
.
.
منو ببخش که نادیده گرفتم التماس اون نگاه نگرون رو
منو ببخش که گرفتم به جای دست عاشق تو دست عشق دیگرون رو . . .
.
.
.
اگه راهم این روزا از تو یکم دوره ببخش / توی زندگی آدم یه وقتا مجبوره ببخش . . .
.
.
.
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم / هنوزم خیس می شه چشمام وقتی یاد تو می افتم
هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره / هنوزم می گم خدایا کاشکی برگرده دوباره . . .http://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
برای جلوگیری از “پس رفت” ، “پس باید رفت”
هر “چاله ای” ، “چاره ای” به من آموخت !
.
.
.
مشکل اینجاست،
همیشه آدم های تنوع طلب
دست می گذارند رو آدمهای وفادار !
.
.
.
آدمای بزرگ همه چیزشون بزرگه…
حتی اشتباهای کوچیکشون !
.
.
.
ای کاش انسانها همانقدر که ازارتفاع میترسیدند ,
کمی هم از پستی هراس داشتند…!
.
.
.
اشیا برای استفاده شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند
ولی افسوس امروزه از انسانها استفاده می شود و اشیا دوست داشته می شوند !
.
.
.
خودبینی، دیدن خود نیست
خودبینی، ندیدن دیگران است . . .
.
.
.
ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﻓﻘﻂ ﺷﻠﻮﻏﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎﯾﯽ
ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﺎﺧﻪ ﭘﺮﯾﺪﻥ
ﻋﺎﺩﺗﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ . . .
.
…
.
.
اگر به میهمانی گرگ میروی سگت را همراهت ببر . . .
.
.
.
قله ای که چند بار فتح شود ؛
بی شک روزی تفریحگاه عمومی میشود !
مواظب دلت باش !…
.
.
.
گاهی لب های خندان بیشتر از
چشم های گریان”درد”می کشند . . .
.
.
.
“پایِ “معرفت میاد وسط
“دستِ “خیلیا کوتاه میشه . . .
.
.
.
وقتی حرف راست میزنید
فقط انسان هایی از دستتان عصبانی می شوند
که تمام زندگیشان بر دروغ استوار است . . .
.
.
.
یادت باشه همیشه خودتو بنداز تابگیرنت …
اگه خودتو بگیری میندازنت !
.
.
.
.
مرد ترین آدمهایی که تو زندگیم دیدم
اونایی بودن که بعد اشتباهشون گفتند :معذرت میخوام . . .
.
.
.
عمری را تلف کردم تا بفهمم فهمیدن همه چیز لازم نیست.
(رنه کوتی)
.
.
.
مزرعه را موریانه خورد
ولی ما برای گنجشک ها مترسک ساختیم
،لعنت به این حماقت!
.
.
.
آنهایی که در زندگیت نقشی داشته اند را دوست بدار
نه آنهایی که برایت نقش بازی کرده اند . . .
.
.
.
“زمان” وفاداریه آدما رو ثابت میکنه نه “زبان” . . .
.
.
.
هیچکس نمیتواند یک شخص را تغییر دهد
اما یک شخص میتواند دلیلی برای تغییر یک فرد باشد
.
.
.
مردم می گویند، ” آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها کنید.”
اما باید اینگونه باشد،
” خوبی را در آدم ها پیدا کنید و بدی آن ها را نادیده بگیرید. ”
هیچکس کامل نیست
.
.
.
قـــــطـره هـــای کــــوچـک آب
اقـــــیـانــــوس بــــزرگ را مـــی ســازنـــد
دانـــــه هـــای کــــوچــک شـــن
ســــاحــل زیــــبـا را . . .
لـــــحـظه هـــای کـــــوتاه
شـــــایـــد بـــی ارزش بــــه نــــظـر بــــرســـنـد ، اما …
.
.
.
همیشه یادمون باشه که نگفته هارو میتونیم بگیم
اما گفته هارو نمیتونیم پس بگیریم …
.
.
.
خواندن بی اندیشه بیهوده است
و اندیشه بدون خواندن خطرناک . . .
.
.
.
آدما دو جور زندگی میکنن :
یا غرورشونو زیر پاشون میذارن و با انسانها زندگی میکنن
یا انسانهارو زیر پاشون میذارن و با غرورشون زندگی میکنن
.
.
.
اگر توی ذهنتون کاری در نظر دارید
همین الان انجام بدید
گاهی اوقات
“بعد” ، میشود ”هرگز” . . .
.
.
.
نگرش درست نیمی از موفقیت است :
یکی میگفت شب فرا رسیده است
در حالیکه دیگری میگفت صبح در راه است . . .
.
.
.
ایستادگی کن تا روشن بمانی ؛
شمع های افتاده خاموش می شوند
(احمد شاملو)
.
.
.
سخت است حرفت را نفهمند و سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند…
حالا میفهمم که خدا چه زجری میکشد
وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ ، اشتباهی هم فهمیده اند
(دکتر علی شریعتی)
.
.
.
بسیاری ترجیح می دهند بدبخت باشند، و مردم آن ها را خوشبخت بدانند
تا خوشبخت باشند و مردم آن ها را بدبخت بدانند . . .
.
.
.
مــرا بــــرای دزدیــدن تـکـه نـانـی بـه زنـدان بـردنـد
و پـانـزده سـال در آنـجـا هـر روز یـک قـرص نـان کـامـل مـجـانـی خـوردم
(ژان وال ژان – بینوایان)
.
.
.
دوست بدار کسی را که دوستت دارد حتی اگر غلام درگاهت باشد
دوست مدار کسی را که دوستت ندارد حتی اگر سلطان قلبت باشد
.
.
.
کسانی هستند که از خودمان می رنجانیم
مثل ساعت هایی که صبح، دلسوزانه زنگ می زنند
و در میانِ خواب و بیداری، بر سرشان می کوبیم
بعد می فهمیم که خیلی دیر شده . . .
.
.
.
.
همیشه ۲۵ درصد از یک سهم بزرگ
خیلی بهتر از ۱۰۰ درصد از یک سهم کوچکه
( دیالوگ فیلم بیلیارد باز )
.
.
.
گاهی وقت ها “سکوت” بهترین حرف
و “نبودن ” بهترین حضور است . . .
.
.
.
بزرگی روحت را میان دستانت پنهان کن
که بزرگ بودن میان مردم کوچک سخت است !
.
.
.
خـــــشـم ،
بـــا دیــــوانــگی آغــــاز مـی شـود و بـــا پــــشـیمـانـی پـایـان مـی پــذیــرد . . .
.
.
.
هیچ کدام از ما با “ای کاش”، به جایی نرسیدهایم . . .
.
.
.
دانستن جرم کمی نیست
وقتی که…
بدانی و عمل نکنی…
بدانی و بگذری…
بدانی و نادیده بگیری…
بدانی و بشکنی…
.
.
.
شــــیــــر برایِ اثــــباتِ قــــــــدرتش
نیازی به جنگیدن با هر شــــغال و کــــفتاری نداره . . .
.
.
.
وقتے قهرمان جهان شدم
آنگاه فهمیدم که باید بیشتر خم شوم
تا مدال قهرمانے را به گردنم بیاویزند . . .
(جهان پهلوان غلامرضا تختی)
.
.
.
عجب حکایتیست دنیا …
دستی که داس برمی دارد
همان دستی است که کاشته بود …
.
.
.
عکسهای قشنگ، دلیل بر زیبایی تو نیست
ساخت دست عکاس است
درونت را زیبا کن که مدیون هیچ عکاسی نباشی
“مرحوم خسرو شکیبایی”
.
.
.
سه چیز را با احتیاط بردار : قدم ، قلم ، قسم !
سه چیز را پاک نگه دار : جسم ، لباس ،خیال !
از سه چیز کار بگیر : عقل ، همت ، صبر !
از سه چیز خود را دور نگهدار: افسوس ، فریاد ، نفرین !
سه چیز را آلوده نکن : قلب ، زبان ، چشم !
اما سه چیز را هیچ گاه فراموش نکن : خدا ، مرگ و دوست …
.
.
.
حـــکایـت زنـــدگی مـا شـده مــثـل دکــمـه ی پـــیـراهـن
اولــی رو کـه اشــتـبـاه بـــسـتی ،
تــا آخـــرش اشـــتـبـاه مـــیـری !
بــــدبـخـتـی ایــنـه کـه ؛
زمــانی بـه اشـــتـبـاهـت پـــی می بـری کـه رســیـدی بـه آخــــ
روزتان را با تکه شکسته های دیروز آغاز نکنید
هر روزی که بیدار میشویم اولین روز از باقی عمرمان است
.
.
.
بهشت همین جاست ، لازم نیست راه خود را دور کنی
بهشت یعنی کمک کردن به دیگران
پس قدمی در جهت شادی دیگران برداریم
حتی با یک لبخند
یک سلام گرم
یک تماس
یک پیام
یک دلداری
یک دعا
.
.
.
از عشق سخن گفن، برای آدمی هنوز خیلی زود است!
خیلی زود…
“حسین پناهی”
.
.
.
بین این همه که جــــــان آدم را به لـــب می رسانند
نام عزرائــــــیل
بد در رفتــــــه است …!
.
.
.
مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم میریزند
و از آن غولی می سازند که نامش “تقدیر” است
.
.
.
مـرد شدن حـاصل یـک لقـاح اتفـاقی ست
امــا مـرد بار آمــدن و زیستــن
حاصل تلاش و غلبــه بر سختــی هــاست،
و مـردی جـاودانه شدن
حـاصل یک عــمر نیــک نـــامی ست . . .
.
.
.
هرگاه بتوانم بعد از هر شکست لبخند بزنم شجاع خواهم بود
ناپلئون بناپارت
.
…
.
.
آخرین حیرت زمانی ست
که پی می بری
دیگر چیزی تو را به حیرت وا نمی دارد…!
(ریچارد براتیگان)
.
.
.
هیچ کس مجبور نیست آدم بزرگی باشد
تنها، انسان بودن کافی است…
.
.
.
لبخند بیش از چند لحظه دوام ندارد ولی خاطره آن جاودانی است
آبراهام لینکون
.
.
.
.
از آدمها “بت “نسازید;
این خیانت است;
هم به ” خودتان ”
هم به “خودشان”
.
.
.
پهناورترین ، خطرناک ترین و ناامن ترین مکان ، دنیای درون توست
به همین دلیل کمتر کسانی جرأت می کنند وارد آنجا شوند
.
.
.
در وجود مردم دنبال عیب نگرد که رسوایشان کنی وخودت را بی اعتماد
سعدی
.
.
.
زنـــــــــــدگی عمــــــــــل کردن است.
این شکر نیست که چای را شیرین می کند
بلکه حرکت قاشق چای خوری باعث شیرینی می شود
.
.
.
یک دروغ ممکن است دنیا را دور بزند و به جای اولش برگردد
اما در همین مدت، یک حقیقت هنوز دارد بند
کفش های خود را می بندد تا حرکت کند.
(مارک تواین)
.
.
.
فقط یک چیز وجود دارد که باید از آن ترسید و آن خود ترس است
.
.
.
هیتلر : آنانکه که گذشته را به یاد نمی آورند محکوم به تکرار آنند !
.
.
.
بهترین آرایش ها در زندگی :
حقیقت برای لب ها
بخشش برای چشم ها
نیکوکاری برای دست ها
لبخند برای صورت
عشق برای قلب
.
.
.
چه سنگدل است سیری که گرسنه ای را نصیحت می کند
تا درد گرسنگی را تحمل نماید
( جبران خلیل جبران )
.
.
.
همیشه دعا کنید :
چشمانی داشته باشید که بهترین ها را در آدم ها ببیند
قلبی که خطاکارترین ها را ببخشد
ذهنی که بدیها را فراموش کند
و روحی که هیچگاه ایمانش به خدا را از دست ندهد …
.
.
.
کامل ترین هدف های زندگی از ناقص ترین کارای روزانه ساخته میشود
.
.
.
در زندگی نه هدفی دارم نه مسیری، نه منظوری و نه حتی معنایی
اما شادم و این نشان می دهد که یک جای کار ایراد دارد . . .
(چارلز شولز)
.
.
.
ﻫﯿﭽﮑﺲ،
ﺑﺮ ﻧﯿﻤﮑﺖ ﭘﺎﺭﮎ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﻧﻤﯿﻨﺸﯿﻨﺪ!
ﯾﺎ ﯾﺎﺭ ﺩﺭ ﺑﺮ ﺍﺳﺖ، ﯾﺎ ﯾﺎﺩ ﯾﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﺮ
.
.
.
تنها کسانی مردانه می میرند که
m
.مردانه زیسته باشند . . .
(شهید آوینی)
.
.
.
در دنیا زندگی کن اما نگذار که دنیا وارد تو شود
در دنیا باش اما از دنیا نباش
.
.
.
همیشه شکرگزار نعمت هایتان باشید
خیلی ها در حسرت داشتن زندگی شما هستند …
.
.
.
خود را فدا کنیم بهتر است تا دیگران را نابود کنیم.
(گاندی)
.
.
.
چیزی ساده تر از بزرگی نیست
آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است
امرسون
.
.
.
زنها اختراعهای بزرگی نکرده اند، اما مخترعان بزرگ را پرورش داده اند
توماس ادیسون
.
.
.
امنترین جای استخر ، قسمت کم عمق آن است
اما نه برای کسی که شیرجه میزند . . .
.
.
.
اگر افسردگی دارید ، در حال زندگی در گذشته هستید
اگر اضظراب دارید ، درحال زندگی در آینده هستید
اگر آرامش دارید در حال زندگی در زمان حال هستید !
.
.
.
یک ترانه می تواند لحظه ای را تغییر دهد
یک ایده می تواند دنیایی را عوض کند
یک قدم می تواند سفری را آغاز کند
اما
یک دعا می تواند هر ناممکنی را ممکن کند . . .
.
.
.
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت…
حسین پناهی
.
.
.
ممکن است دروغ یکسال بدود ولی راستی در یک روز از او جلو می افتد
مثل آفریقایی
.
.
.
هیچ فکر کردی وقتی مردم پشت سرت حرف میزنن چه مفهومی داره ؟
خیلی ساده !
یعنی اینکه تو دو قدم از اونها جلوتری …
.
.
.
برای انسان تیره بخت، مرگ تخفیف در مجازات زندان زندگی است
الکساندر چیس
.
.
.
تو زندگی حقایقی هست که میشه فهمید ولی نمیشه فهموند
.
.
.
زندگی کمدی است برای کسی که فکر می کند
و تراژدی است برای کسی که احساس می کند . . .
(ویلیام شکسپیر)
.
.
.
هرکس بخواهد کاری را انجام دهد راهش را پیدا می کند
و هر کس نخواهد کاری را انجام دهد ، بهانه اش را . . .
.
.
.
.
بیشتر مردم دعا نمی کنند فقط التماس می کنند
برنارد شاو
.
.
.
ناشنوا باش وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند
.
.
.
یک خانواده خوشحال چیزی جز یک بهشت زودرس نیست
برنارد شاو
.
.
.
نگفتن صلاح است ، کم گفتن طلا است و پر گفتن بلا است
.
.
.
بندی که پاره شد رو میشه گره زد
ولی همیشه یه گره باقی می مونه . . .http://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
گاهی دلم میخواهد از خیالــــم تو را بیرون بکشم
و سراپایت را غـــرق بــوســـه کنــــم . . .
.
.
.
بوسه هایت انار را می ترکاند ،
نفس هایت سیب را می رساند ،
آغوشت ابر را می باراند
پاییزترینی تو !
.
.
.
هنگام بارش باران سرت را رو به آسمان نگیر
من به بوسه های باران روی صورتت هم حسودی میکنم !
.
.
.
داغتـــریـن آغــــوش هـــا را از تنـتــــ
و شیـریـــن تـریــن بــوســـه هـــا را از لبـــانتــــ
بیـــرون میکشـــم
بــه تـلـــافـی تمـــامـ ِ روزهــایـــی کـــه میخــــواهمتــــ
و نیسـتـــی . . .
.
.
.
سـیــاه مـشق ِ پــشت ِ چــشـمـهـایــت ،
دسـت خـــط ِ کــیـست !
که بــوســیـدنــش ،
سـجــده ی واجــب دارد !
.
.
.
دیگر هیچ مزه اى دلچسب نخواهد بود
من تمام حس چشاییم را روى لبانت جا گذاشته ام …
.
.
.
مــرا ببــوس،
روزهــای سختــی در پیــش اســت!
بگــذار تــو را
کمــی پــسانــداز کنــم!
.
…
.
.
بوسیدن تو تنها تکراریست که تکراری نمی شود …
.
.
.
کاش فراموشت میکردم؛
با عبورِ هر نفس
در ازدحامِ خاطرهی لبها
از ولولهی بوسه و مکث
.
.
.
.
فنجان چای توام ، ببین چگونه قند در دلم آب می شود به شوق لبت !
.
.
.
درست وســـــط پیشــــانـــی ات
می شـــود قبلـــــه گــاه لبـهــای مــــــن
بـــــــوسه هــایـــــم را همان جــا حوالـــــه می کنـــــم
.
.
.
بخــواب تــا نگــاهــت کنــم
و بــرای هــر نفــس تــو،
بــوســهای بنشــانــم بــه طعــم
هــر چــه تــو بخــواهــی . . .
.
.
.
لبانت را می بوسم
قند ِ دلت آب می شود
و تا ابد
نمک گیر
شیرینی لبان تو می شوم
.
.
.
بوسه ، بهترین سرقتِ دنیاست !
چون هم دزیدیش حال میده ! هم پس دادنش . . . !
.
.
.
بعد از گذشت ِاین همه سال عاشقم هنوز
هر چند اگر نمانده مجال عاشقم هنوز
در آرزوی بوسه ای از آن لبم، ببین!
با این همه امید محال عاشقم هنوز . . .
.
.
.
اگه میشد با بوس شارژت کنم ،
اینقدر می بوسیدمت که دائمی بشی !
.
.
.
یک فرصت به من بده که غلط ببوسمت
و تمام طول سال را جریمه ام کن
که از روی آن هزار بار تمرین کنم !
.
.
.
بوسه هایت را کش بده …
من می میرم که این لحظه ها را زندگی کنم …
.
.
.
و زندگی
از جایی
شروع میشود
که بی هوا
بوسیده میشوی…
.
.
.
تلخ است ، تلخ تلخ ، این زندگی
اما
” لب هایت ”
عجب تعادلی برقرار کرده است …
شیرین است ،شیرین شیرین …
در برابر این زندگی …
.
.
.
مرا ببوس!
نه یک بار که هزار بار!
بگذار آوازه عشقبازیمان چنان در شهر بپیچد که روسیاه شوند،
آنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند!
.
.
.
.
…و از جـــایِ بـــوسـه هــایِ تـــو ،
بــر شـــانـه هــایــــم ..
خـــورشیـد بــــالا مـی آیــــد …!
.
.
.
چترت را کنار بگذار
دستانم را بگیر
بگذار در زیر باران رحمت خدا
هر دو خیس شویم
بگذار هر دو بخنیدم
بر قطراتی که بر صورتمان
می لغزند
و می رقصند
بذار فال گوش بگویم
لذت بوسه در باران
دو چندان است
.
.
.
بگذار
باران بیاید
و تو بیایی و بمانی
تا تمام خاطره را
زیر باران
تا یک نگاه عمیق
تا یک تبسم عاشقانه
تا لبخند
تا بوسه
تا یک آغوش گرم
پیش ببر]
چه خوب !
که من بهشت را
به بوسه های تو بخشیدم !
حالا
همه جا بوی بهشت دارد و
من ،
عطر بوسه های تو !
.
.
.
دارد عــادتــم مـی شـود
کــه بــا دلــهره تــو را بـــبوسـم !
مثل ِ گنجــشک هــا
کــه هــرگــز
آســوده از زمیـن ، دانــه برنمـی چیـنند!
.
.
.
آن روزها : تو و بوسه های داغ …
این روزها : مـن و داغ بوسـه ها …
.
.
.
از صورتت نقاشی کشیده ام
همانطور که دلم میخواست باشی
حالا چشمهایت فقط مرا میبیند
و لبخند همیشگیت
لحظه های نبودنت را
میپوشاند
فقط مانده ام
هوس بوسیدنت را چه کنم؟
.
.
.
تــمام زخم هایــم
مـرهمـش لـب هــای ِ تــوست
بـوسه نـمی خواهــم !
فـقـط حرفــی بـــزن …
.
.
.
خیره است چشم خانه به چشمان مات من
خالی است بیصدا و سکوتت حیات من
حق السکوت میطلبد از لبان تو
چشمان لا ابالی و لبهای لات من !
.
.
.
شبی پر کن از بوسه ها ساغرم / به نرمی بیا همچو جان در برم
تنم را بسوزان در آغوش خوش / که فردا نیابند خاکسترم . . .
.
.
.
من بـــهـــــــــــــــانه می گیرم و
تــــــــــــــو
دهانـــــم را
با یک “بـــــــــــــوســــــــه” ببند…
.
.
.
دلم بوسه ای میخواهد…
که از فشارش , چشمانم سیاهی رود!
چقدر این سرگیجه ای که از مستی عشق برمی خیزد را دوست دارم !
.
.
.
بوسه یعنی لذت دلدادگی / لذت از شب لذت از دیوانگی
بوسه آغازی برای ما شدن / لحظه ای با دلبری تنها شدن
بوسه آتش می زند بر جسم و جان / بوسه یعنی عشق من با من بمان . . .
به سلامتی دو بوسه
اولی وقتی بچه به دنیا میاد، مادر می بوستش ولی بچه نمی فهمه
دومی وقتی مادر از دنیا میره بچه می بوستش ولی مادر دیگه نمی فهمه
.
.
.
.
سیگار بعدی را روشن میکنم
کامی از لبش میگیرم
بجای لبهایی که چندی است نبوسیده ام
انگشتانم بوی تند سیگار میگیرند
همان انگشتانی که همچو باد
جنگل موهای تورا نوازش میکردند
دیگر این اندام سوزان تو نیست که مرا احاطه کرده
دود سیگار است و بس…
سیگارم که به آخر میرسد
لبم را میسوزاند مانند بوسه ای
که تو هنگام خداحافظی به آن تقدیم کردی …
.
.
.
.
میشنوم صدای عشق را از لا به لای نوازش های پر مهر تو
میشنوی صدای محبتم را از سوی بوسه های پر از عشق من
.
.
.
.
هر روز که می آمدی و بوســـه ای می دادی،
من آن را گــِــره ای می کردم بین نخ های کاموا
حال که شـــال گردنی قرمز با هزاران هزار گره برای تو بافتـــــه ام نیستی …
به خودم دلـــــداری می دهم …
برایش کـــوتاه بود؛ خوب شد که رفت …!!!
.
.
.
اینجا آسمان صاف تا قسمتی به رنگ دوستی همراه با غبار فراق است
توده ای سلام به سمت شما در حرکت است
ضمنا احتمال بارش بوسه فراوان است
.
.
.
.
گرچه او مرهم نشد بر زخم های قلب من
روی زخم کهنه ام مُشتی نمک پاشید و رفت
گریه هایش را درون بقچه ای پیچیده بود
وقت رفتن با لبی خندان مرا بوسید و رفت
.
.
.
.
کوچه پس کوچه این شهر تو را می بوید
عطر خوش بوی تنت ناب تر از مُشک و گلاب
بوسه ای از لب شیرین تو شد سهم دلم
این غزل جای من امشب شده بد مست و خراب . . .
.
.
.
.
خیال بوسه ای که اینجا
جا گذاشتی اش ،
بر لبانم سنگینی می کند …
به خاک می افتم در مقابلت
فکر می کنی چیز دیگری هم
برای باختن دارم هنوز ؟
.
.
.
.
نقش ِچشمان ِخمارت ، چه کشیدن دارد ! / سایه ساران ِدو زلفت ، چه لمیدن دارد !
آن قدر خوب و ملیحی که به یک جرعه نگاه / حس مستی لبت طعم چشیدن دارد . . .
.
.
.
.
فرقی نمی کنه دودی که مصرف می کنی سیگار باشه یا قلیون
اما تو اون لحظه جای خالیشو پر میکنه
تقصیر ما نیست می خواست باشه تا ما بودنشو بوسه بارون کنیم
نه اینکه خاطره هاشو دود کنیم…!!!http://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
گل گرفته ام تا اطلاع ثانوی در قلبم را ، لطفا نگوید کسی “دوستم داشته باش”
این یک قلم جنس را نداریم … تمام شد … من تعطیلم !
.
.
.
پـــایــیـــز اســـتـــ ؛
انـــار نیــســتــم کــه بــرســم بــه دســـتــهــای تـــو
بــرگـــم…
پــر از اضـــطـــرابــ افـــتـــادنــــم
.
.
.
نـــه نمیــــدانــــی!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
پشتــــــــ ایـن چهــــره ی آرام،
در دلــــــــــم چــه مـی گـذرد!
نـــه نمیــــدانــــی!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
ایـــن آرامــش ظــاهــر و ایــن دل نــا آرام
چقــــدر خستـــــــه ام میـــکنــد…!
.
.
.
چقدر غریب !
هیچکس انگار هوای هیچکس را نمیکند!
یخ کرده زمین از بی هوایی …
.
.
.
هر روز میمیرم
هر روز میشکنم
هر روز میگریم
هر روز میـ …
روزها تکراریست یا افعال من ؟!
خسته ام از این میـ … ها…
.
.
.
زندگیمون شده سریال
امروز خودشو میبینیم فردا تکرارشو !
.
.
.
هنوز منتظرم
وسط یک شب بارانی
که از شدت تب عرق کرده ام
بیدارم کنی و
بگویی
چیزی نیست
خواب می دیدی…
.
…
.
.
دلم هوای خودم را کرده است
ایــن روزهـــا
بیشــتر از هــر زمــانی
دوسـت دارم خــودم باشــم !!
دیگــر نـه حــرص بدســت آوردن را دارم
و نه هـــراس از دســت دادن را ..
هرکـــس مـــرا میـــخواهد بـخـــاطــر خــودم بخواهــد
دلــم هـــوای خـــودم را کـــرده اســت ..
همین…
.
.
.
.
دلـَم یـک تـَصـادُف جـدی می خواهـد!
پُـر سـر و صـدا،
آمبـولانـس ها سـَراسیـمه شـوند و
کــار اَز کــار بـــَــگـذَرَد…!
.
.
.
همیشه هم قافیه بوده اند، “ســ ـ ـیب” و “فریـ ـ ـب”!
همانند سیبی که آدم و حوا را فریب داد و حالـــا هم با هم میگوییم
“سیــــــــ ــب”
و دوربین های عکاسی را فریب میدهیمـــ
تا پنهان کنیم اندوهمان را پشت این لبخند مصنوعی…
.
.
.
کَم آوَرבه ام …!
خـבایـ ـا اَعـ ـصابٍ مَن
فاحـ ــشـﮧ نـ ــیست
کـﮧ روز وَ شَـ ـب
مورב تَجـ ـاوز قـَ ـرارَش میـבهند
.
.
.
تنها نشسته ام و چای مینوشم و بغض میکنم
هیچکس مرا به یاد نمی آورد
این همه آدم روی کهکشان به این بزرگی
و من حتی آرزوی یک نفر هم نبودم . . .
.
.
.
خدایا مرا چه طعمی آفریدی
که همه از من زود سیر میشوند . . .
.
.
.
ڪـا ش میشـد
خودمو یـﮧ جایی جا بذارم
و
برگـردم ببینم…
دیگه نیستم
.
.
.
پروانه ی من در تاری افتاده است که؛
عنکبوتش “سیر” است؛
نه می تواند پرواز کند؛
نه می میرد …!
.
.
.
خــــدایــا یــه بُــــر بــه ایــن زنــدگیــمون بــزن
شایــد دو تــا حکــم افتــاد دستمــون
که هــر نامــــردی آســش رو بــه رخ مــا نکــشــه
.
.
.
خَـــــــــــسته ام
ولـــــــــــــــی هَــــــــــنوز
بــــــوی دوســــــــــتت دارم میـــــــــدهم …
.
.
.
خدایا
گله نمیکنم…
ولی کاسه ام را اینقدر خالی دیده ای
که هر چه خواسته ام را
در کاسه ام میگذاری!
.
.
.
باید کسی را پیدا کنم که دوستم داشته باشد ،
آنقدر که یکی از این شب های لعنتی آغوشش را برای من و یک دنیا خستگیم بگشاید ؛
هیچ نگوید و هیچ نپرسد فقط مرا در آغوش بگیرد
بعد همانجا بمیرم تا نبینم روزهای آینده را …
روزی که دروغ میگوید ،
روزی که دیگر دوستم ندارد ،
روزهایی که دیگر مرا در آغوش نمی گیرد
و روزی که عاشق دیگری می شود
.
.
.
گآهی دِلــَت نــِمیخوآهــَد . . .
دیــروز رآ بِه یآد بــیآوَری . . .
اَنگــیزه ای بــَرایِ فــَردآ هـَم نــَدآری . . .!!
وَ حآل هــَم کِه . . .
گآهی فــَقــَط دِلــَت میخوآهــَد . . .
زآنوهایــَت را تــَنگ دَر آغوش بــِگیری . . .
وَ گوشــِه ای اَز گوشــِه تــَرین گوشـِه ای کِه می شــِنآسی . . .
گریـــه کنی . . .
.
.
.
تمام آرزوی امشب من ، ندیدن فرداست …
.
.
.
حس آن ته سیگار مچاله
حس آن شاخه شکسته روی زمین
حس بیمار در کما رفته
حس آن بره که گرگ نشسته برایش به کمین
حس تنهایی و رخوت
حس جان دادن تو خلوت
حس مرگ دارم امشب !
.
.
.
.
این روزها پارو را رها کرده ام و دراز شده ام کف قایقی معلق که به هیچ کجا نمی رود !
.
.
.
می خندم!
دیگر تب هم ندارم
داغ هم نیستم
دیگر به یاد تو هم نیستم
سرد شده ام
سرد سرد
نمی دانم
شاید…
شاید دق کرده ام!
کسی چه می داند…
.
.
.
لحظاتی هست که هیچ چیز این زندگی قانعت نمی کند
و فقط و فقط نیاز به اندکی مردن داری !
.
.
.
حس رنگ زرد چراغ راهنمایی رانندگی رو دارم که هیچکی بهش “تـــــوجـــــه” نمیکنه !
.
.
.
دلگیرم
از دنیآ و روزگآرش
از بی کسی هآ و سکوت هآ!
این منم که اینگونه خسته ام
منی که همیشه خوب بودم و خندآن
منی که خنده هآیم مثآلی بود به مثآل ضرب المثل!
نمی توآنی بفهمی و البته عجیب هم نیست برآیم!
چون “تـو”، “من” نیستی!
پس لطفا قضآوتم نکن…
.
.
.
حس پرنده ای رو دارم که از قفس آزاد شده اما پرواز از یادش رفته !
.
.
.
خدایا خسته ام!
از غریبــه بــودن بیــن ِ این آدمـ ها
از بـے کسـے
از ایـــن کـه از جنـس ِ آدمـ های اطرافــم نیستــم
از اینکه همه تا میفهمــن از خودشــون نیستــم
رفتارشــون باهامـ عوض میشـه
خدایــا!
تو بـا مــن باش..
.
.
.
.
برای سفر به گذشته نیازی به ماشین زمان ندارم …
منِ خسته با یک نخ سیگار و چند پک عمیق ، هر روز به گذشته سفر میکنم !
.
.
.
چگونه استـــ حال من…
با غمـــ ها می سازمــــ…
باکنایه ها می سوزمــــــــــ…
به آدم هایی که مرا شکستند لبخند می زنمـــــــــ…
لبخندی تـــلخـــــــ….
خــــــــــداونــــــــــــــــــــدا…
می شود بگویی کجای این دنیـــــــــــــا جای من استــــــــ…
از تــــــــــــــو و دنـــیایی که آفـــــــــــریدی
فقط در اعماق زمینـــــ اندازه یه قـــــــبر
فقط یک قبـــــــــــــــر…
در دور تـــــــــــرین نقطه جــــــهانــــ می خــــــــــــواهمـــــــــ
خــــــــدایـــــا خــــــسته ام خــــــستهـــــــ
مــــــرا کــه هیــچ مقصـــدی بــه نامـــــم ..
و هیــــچ چشمــــی در انتظــــارمـ نیسـت را ! ببخشیـد !
کــه بـا بـودنـــمـ تـــــرافیـک کــــــرده امـ !!
.
.
.
خدایــــــــــــــــــا …
به حد کافی خیال بافتم …
و تنم کردم …
یه کم واقعیت شیرین …
لطفا …
.
.
.
تقــویمِ امـسال هـــم..
بـا تقـــویــمِ پــارسال..
هیـــچ فــرقـی نمیـــکند..
وقتـی..
زنـــدگی..
تــا اطّـلاعِ ثــانــوی ..
تعــطــــــیل اسـت !
.
.
.
بالاتر از سیاهی هم “رنگ” هست …
مثل رنگ این روزهای من !
.
.
.
هــر کــس از ایــن دنـیــا چـیـزی بـرمـیـدارد …
من امـا فـقـطـ ؛
دسـتـــ بــرمــیــدارمــ !
.
…
.
.
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش
همین بس که :
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است
با تیغِ کُند
.
.
.
صندوق صدقات نیست دل من
که گاهی سکه ای محبت در آن بیاندازی
و پیش خدای دلت فخر بفروشی که مستحقی را شاد کرده ای . . .
.
.
.
خدایا فکر کنم سرنوشت منو وسط میدون شهر نوشتی ؛
بس که هرکی به من رسید منو دور زد …
.
.
.
.
این روز ها از کنار من که میگذری احتیاط کن
هزاران کارگر در من مشغول کارند
روحیه ام در دست تعویض است!
.
.
.
مثل سیگار نصفه افتادم
در جهانی که پمپ بنزین بود…
.
.
.
چـــایــت را بــــنوش ..
نگــــرانِ فـــــردا نــــــباش !
از گنــــدمـــزارِ مـن و تــــو ..
کـــاهــی مــی مــانـــد !
بـــــــرایِ بـــــادهــــا !
.
.
.
لج میکنم . . .
بد اخلاق میشم !
نه چیزی میبینم ،
نه چیزی میشنوم ،
نه چیزی میگم !
دست خودم که نیست
تو که نباشی ، زندگی باید به کامِ من تلخ بشه . . . !
.
.
.
نمـــــیـدانــــی ،
چه دردی دارد !
وقـــتـی ..
حــــالـم ..
در واژه هــا هــم نــمی گنــــجــد …!
.
.
.
آن روزها که با او بودن برایم آرزو بود “تمام شد”!
امروز با او بودن یا نبودن فرقی ندارد!
.
.
.
بــاران ..
فـــقط ..
همین جایی از قصّه ،
که من ایستاده ام می بـــارد !
دو قدم این طرف تر ..
دو قدم آن طــرف تر ..
همیشه آفــتـاب است !
.
.
.
یــک روزی ..
بـه هـــر دلـــیلی ..
اگــر از تــه ِ قــلب ِتـــان خــندیــدیــد ..
لطـــفـا”،
بـــرای ِ من هـــم تـــعریــف کنـــید !
.
.
.
هــر کس ..
یـا شب میمیـــرد ،
یــــا روز ..
مـــن ؛
شبـانــه روز !
.
.
.
وقـتـی ..
خــواب ..
بــــرایِ فــــرار از “بیــــداری” بـــاشـد !
تمــــــام شـــده ای !
.
.
.
تمام تنم میلرزد…
از زخمهایی که خورده ام..!!
من از دست رفته ام…شکسـ ــ ـ ـته ام
می فهمی؟؟
به انتهای بودنم رسیده ام
اما…!
اشــــــک نمیریزم
پنهان شده ام پشت
لبخـــندی که درد میــــکند
.
.
.
این روز ها خیلی ها زندگی نمی کنند !
فقط ادامه می دهند !
.
.
.
امروز کسی از من پرسید چند سال داری
گفتم روزهای تکراری زندگیم را که خط بزنم
کودکی چند ساله ام . . .
.
.
.
اگر گریــه نمیکنـــم فکــر نکن از سنگـــــم !
مــن مـــــرد هستم …
تنهـاییــ قـدم زدنم از گریـه کردنـ دردنـاکــــ تـــر استـــ
.
.
.
من ؛
از این منـی ،
که هر لحظه دلتنگِ توست …
مُتنفـــــــــرم !
.
.
.
بَهاے ِ با تو بودَنـ بس ناجوانمردانه
سَنگیـــن استــ…
درآمَدِ روحـ ِ من ناچیز تر از اینهاستـ…
.
.
.
بــه ایــن فـکــر مـیـکـنم
لالایـــی هــای ِ مـــادرم
زیــر ِ کــدام بـالشتکــ ِ کـودکــی هــایـم جــا مانــده؟
شـایـد هــنـوز بـشـود آســوده خــوابـیـد…
.
.
.
امــروز
دلــم تنگ دیــروزی است
که میگفتــی :
“فردایــت را می ســـازم …”
.
.
.
.
معنی ماندن ِ بی عزت چیست؟
قبل از آنکه آبروریزی شود
خدایا، خودت تمامش کن…
.
.
.
گاهی وقت ها آنقدر از زندگی خسته می شوم که دلم می خواهد قبل از خواب،
ساعت را روی “ هیچوقت ” کوک کنم . . .
.
.
.
خسته ام مثل درخت سروی که سال ها در برابر طوفان ایستاد
و روزی که به نسیمی دل داد ، شکست …
.
.
.
دلم کمى هوا میخواهد اما در سرنگ !
از زندگى خسته ام …
.
.
.
آسانسوری شده ام
تنها
در برجی متروک
که سال هاست
بهانه ای برای اوج گرفتن
نداشته است
به خانه ام بیا
خسته ام
از این همه ایستادگی
.
.
.
شاید قانون دنیا همین باشد،
من صاحب آرزویی باشم که شیرینی تعبیرش از آن دیگریست …
.
.
.
این روزها شبیه جودی ابوت شده ام !
برای بابا لنگ درازی می نویسم که این روزها دیگر خودم هم نمیشناسمش . . . !
.
.
.
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی ، پیر میشی
از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی ، می بُری
از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی ، زیادی هستی . . .
.
.
.
از من نرنــــــــــج…
نه مغــــــرورم نه بی احســـــاس…
فقط خســــته ام…
خســـــــــته از اعتــــــمادی بیــــجا!
برای هـــــــــمین قفــــــــــــلی محــــــــــــــکم بر دل زده ام!
.
.
.
یه وقتایی دلت میخواد
یکی از پشت سر چشماتو بگیره و ازت بپرسه :
اگه گفتی من کی ام ؟
تو هم دستاشو بگیری و بگی:
هر کی هستی فقط بمون…
.
.
.
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود
گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ میشود
گاهی دلم برای پاکی های کودکانه ی قلبم میگیرد
گاهی آرزو میکنم ای کاش دلی نبود تا تنگ شود
تا خسته شود
تا بشکند …
.
.
.
دلتنگم نه برای کسی از بی کسی …
خسته ام نه از تکاپو از در به دری …
نه دوستی ، نه یادی ، نه خاطره ی شیرینی !
تنهایم تنهاتر از آن سنگ کنار جاده اما مشتاقم ،
مشتاق دیدار آنکس که صادقانه یادم کند …
دیگر سوسوی هیچ چراغی امیدوارم نمی کند
دیگر گرمای دستی دلم را به تپیدن وا نمی دارد
میروم تا در تاریکی راه خود را پیدا کنم
که به چراغهای نورانی و دستهای گرم دیگر اعتمادی نیست
.
.
.
خالی تر از سکوتم …
انبـوهــی از ترانـه
بــا یـاد صبـح روشـن اما …
امیـد باطل
شب دائـمی ست انـگار …
.
.
.
دیگر بهار هم سرحالم نمیکند
چیزی شبیه معجزه زلالم نمیکند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار
وقتی که سنگ هم رحم به بالم نمیکند
.
.
.
دلم به کما رفته
برای مردنش دست به دعا شوید
.
.
.
پیراهنم را اتو می زنم
کفش ها را دستمال می کشم
زندگی اما
مرتب نمی شود…
.
.
.
صــداے تپـش هـاے قلبمــ رو میشنوم
ولـے
هیچـ علاقه اے به زندگـے کردטּ توشـ نیستـــ
.
.
.
همـچـون ساعـت شنی شــده ام
کــه نـفــس هـای آخـرش را مـیـزنـد
و الـتـمـاس مـیـکــنــد
یـکـی پـیـدا شـود و بـرش گــردانـد
مــن هــم …
نه …! !
لـطــفـا بـرم نـگــردانـیـد ! ! !
بــگـذاریــد تــمام شــوم …
.
.
.
صبحی کـــه بجـــای عـــشق با سیـــگار شروع بـــشه . . .
یــــک شــــــروع دوبـــاره نیــــست
امـــــتداد پایان اســــت
بــــــرای کــــسی که دیــگر امــــیدی بـــه ادامه نـــدارد !!
.
.
.
گاهـــی احساس میڪنَمــ روی دَستـــــ خـدا مــانده اَمــ
خَســتہ اَش ڪَردمـــــ خــودَش هَــم نــمــیــدانـــــــد با مَن چــہ ڪــنَــد؟
.
.
.
شانس یکبار در خونه آدم رو میزنه…
ولی بد شانسی دستش رو از رو زنگ ور نمیداره…
بدبختی هم که کلید داره هر وقت بخواد رسما میاد تو !
.
.
.
چیـزی نمیـخـوآهَم جـز . . .
یـکــ اتــآقِ تـآریک
یـکـ مـوسیقـے بے کَلآم
یـکـ فنجـآن قهـوه بـهـ تَلخـی ِ زهـر !
وَ خـوآبـے بـه آرآمـے یـکــ مـَرگ هَمیشـگـے
.
.
.
چقدر این سربالایی ها ادامـــــــه دارند ؟
من از زندگی که هیچ . . پاهایم از من شکایت دارند
.
.
.
خدا میشود بلیطم را پس بگیری . . . ؟
مقصد را اشتباه آمدم . . اینجا را نمی خواهم
.
.
.
از این دنیا شرمنده ام که واردش شدم
ای کاش درب خروجی هم داشتی . . . خسته ام
.
.
.
ماهی در برکه و برکه تهی از آب
دانه در کویر و کویر تشنه
پرنده در قفس و آسمان در انتظار او
شب در کمین روز خفته
چشمها بسته
همه خسته ، همه بی کس
شهر پر از زندان در بسته
امید ناامیدان روزنی است از نور
غافل از آنکه روزن را نیست طاقت آن نور
.
.
.
رسیده ام به حس برگی که میداند بادازهرطرف که بیاید
سرانجامش افتادن است
.
.
.
زمان گذشت بدون توجه به چیزهای کوچکی که کم هم نبودند
چیزهای کوچکی که حداقل می توانستند تحمل کردن زندگی را آسان تر کنند
گاهی فرصت نبود
گاهی حوصله
و من خیلی دیر این را فهمیدم
خیلی دیر
هر چند که شاید هنوز هم پشت این همه سیاهی
کسی ، چیزی پیدا شود که نام من را از یاد نبرده باشدhttp://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
چند در دل آرزو را خاک غم بر سر کنم ؟ / آتشی را تا به کی در زیر خاکستر کنم ؟
نظیری نیشابوری
.
.
.
دگر آرزو نجویم پی آرزو نپویم / همه از تو شکر گویم که تویی شکارم امشب
اوحدی مراغهای
.
.
.
ز بس زخم زبان خوردم ، دهان از گفتگو بستم / در دل را ز نومیدی به روی آرزو بستم
ابوالحسن ورزی
.
.
.
چنان بدیدن روی تو آرزومندم / که گر بدادن جان ممکن است خرسندم
افسر شیرازی
.
.
.
همه آرزوی دل را به تبسمی برآور / همه رنجهای جان را به کرشمهای دوا کن
دکتر صورتگر
.
.
.
صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را / ولی من باز پنهانی ، ترا هم آرزو کردم
شهریار
.
.
.
مرا هرگز نباشد خواب و دارم آرزو گاهی / که خواب آید به چشمم بلکه جانانم به خواب آید
شیدای کردستانی
.
.
.
داری هوس که غیر برای تو جان دهد؟ آه این چه آرزو است مگر مردهایم ما
عالمی
.
.
.
شبی در عالم مستی همین قدر آرزو دارم / که مست از جای برخیزی و بنشینی به دامانم
فروغی بسطامی
.
.
.
فریب دورنماهای آرزو خوردم / ره سراب گرفتم ز تشنگی مردم
دکتر صدارت
.
.
.
به ماه روی تو این آرزو که من دارم / هزار سال اگر بینمت هنوز کم است
بابافغانی شیرازی
.
.
.
آرزو دارد که بیند کشته آن بدخو مرا / وه که خواهد کشت آخر آرزوی او مرا
اهلی ترشیری
.
.
.
کیم من ؟ آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی !!!
رهی معیری
.
.
.
اینکه هر سو میکشم با خود نه پنداری تن است / گور گردان است و در او آرزوهای من است
سیمین بهبهانی
.
.
.
عمرم چنان گذشته به سختی / که مرگ را فرصت نکردهام که کنم آرزو هنوز
مسعود فرزانه
.
.
.
همه هست آرزویم که به بینم از تو رویی / چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی ؟
فصیح الزمان شیرازی
.
.
.
اگر به دامن وصل تو دست ما نرسد / کشیدهایم در آغوش آرزوی ترا
حزین لاهیجی
.
.
.
یاد ایامی که مرغ آرزو بر بساط ابرها پر می گرفت
باستانی پاریزی
.
.
.
سوخته چون لاله عمری در فراق لالهرویی / بر لب آمد جان و ما را بر نیامد آرزویی
مژده
.
.
.
اگر نیک بختی ترا آرزو است / چنان زی که دشمن شود با تو دوست
نیازی
می دونم غریبه بودم ، من با اون قلب کوچیکت / تنها آرزوم همینه : همیشه خوشی نصیبت
.
.
با تو بودن ، با تو موندن ، با تو رفتن آرزومه !
هر جا باشی ، هر جا باشم ، دیدن تو آرزومه !
.
.
روزگارت بر مراد / روزهایت شاد شاد / آسمانت بی غبار
سهم چشمانت بهار / قلبت از هر غصه دور / بزم عشقت پر سرور
بخت و تقدیرت قشنگ / عمر شیرینت بلند / سرنوشتت تابناک
جسم و روحت پاک پاک
.
.
یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست / یکدم وصال آن مه خوبانم آرزوست
در خلوتی چنان که نگنجد کسی در آن / یکبار خلوت خوش جانانم آرزوست
.
.
شبت پر از ستاره هایی باشه که هر شب سفارشتو به خدا میکنن تا همیشه ماه بمونی
.
گفت : فرق رویا با آرزو چیست ؟
گفتم : آرزو یک حقیقت نزدیک است ولی رویا یک آرزوی شیرین دست نیافتنی !
گفت من رویا هستم یا آرزو ؟
گفتم رویایی که به حقیقت پیوستن آن یک آرزوی شیرین است !
.
.
بزرگترین آرزویم این بود که کوچک ترین آرزوی تو باشم
.
.
برایت آرزو می کنم آرزوی کسی باشی که آرزویش را داری
.
.
به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد / به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز
.
.
امیدوارم توپ خوشبختی سانترش همیشه روی قلبت باشه
.
.
مشکلات به سبکی هوا / عشق به عمق اقیانوس
دوستی به محکمی الماس / موفقیت به درخشانی طلا
اینها آرزوهای من برای توست
.
.
خواهم که قلب گرمت ، آماج غم نگردد / باغ دلت الهی ، دشت ستم نگردد
اشک ندامت ای جان ، از چشم تو نبارد / دنیای آرزویت ، مرداب غم نگردد
.
.
وقتی لبخند به دنبال جایی برای نشستن میگردد ، با تمام وجودم آرزو میکنم لبهایت در آن نزدیکی باشد !
.
.
دیدگانت از همیشه شادتر / شهر قلبت زنده و آبادتر
غصه هایت دم به دم ای مهربان / در گذرگاه زمان بر بادتر
.
.
آرزو کردم میان بی کسی های دلم / لااقل یادم به قلبت تا ابد مهمان شود
.
.
ای کاش دلم پنجره ای دیگر داشت / ای کاش خدا فقط شقایق می کاشت
ای کاش یکی می آمد و غم ها را / از قلب اهالی زمین بر میداشت
.
.
خدایا دوست بدار آنهایی را که دوستمان دارن و نمیدانیم و سلامت بدار آنهایی را که دوستشان داریم و نمیدانند
.
.
خدایت یار تا آندم که از هستی نشان باشد / دعایت میکنم سهمت همیشه آسمان باan
بزرگترین آرزوی من کوچک ترین نگاه توست
بزرگترین غم من آخرین نگاه توست
.
.
.
.
درون سینه ام صد آرزو مرد
گل صد آرزو نشکفته پژمرد
دلم بی روی او دریای درد است
همین دریا مرا در خود فرو برد
.
.
.
.
تو را آرزو نخواهم کرد ، هیچ وقت
تو را لحظه ای خواهم پذیرفت که خودت بیایی ، با دل خود ، نه با آرزوی من
آرزویم این است :
نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد و به لبخند تو از خویش رها می گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه
.
.
.
.
دو دست گرم تو شفای مرگ من است
لبان مست تو شکوه قلب من است
کجا روم و به که گویم که یک لحظه
خنده تو تمام آرزوی من است
.
.
.
.
آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم
.
.
.
.
صفایى بود دیشب با خیالت خلوت من را
ولى من باز پنهانى تو را آرزو کردم
.
.
.
.
هیج وقت آرزو نکن دنیا مال تو باشه
آرزو کن کسی که دنیای توست مال کسی نباشه
.
.
.
.
آرزو می کنم هیچ راه نجاتی نداشته باشی وقتی غرق خوشبختی هستی
.
.
.
.
آرزوی قشنگی ست ، داشتن ردپای تو کنار ردپای من
بر دشت سپید پوشیده شده از برف
هنوز اما نه برف آمده و نه تو
.
.
.
.
میگن شبا ، فرشته ها از آرزوی آدما ، قصه میگن واسه خدا
خدا کنه همین حالا رویای تو گفته بشه پیش خداhttp://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
امشب دلم از آمدنت سرشار است / فانوس به دست کوچه دیدار است
آنگونه تو را در انتظارم که اگر / این چشم بخوابد ، آن یکی بیدار است
.
.
.
تا کی در انتظار میگذاری به زاریم ؟ از آن بعد از اینهمه چشم انتظاریم . . .
.
.
.
سکوت دردناک است اما در سکوت است که همه چیز شکل می گیرد و در زندگی ما لحظه هایی هست که تنها کار ما باید انتظار کشیدن باشد . . .
.
.
.
چقدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست . . .
.
.
.
اگر چه عاشق برفم بهار هم خوبست / بدان به خاطر تو انتظار هم خوبست
دلم به خلوت تابوت رفت دلِ تنگم / ولی برای دل من مزار هم خوبست
.
.
.
دلتنگ مباش ، من قلبم را سایه بان دلت کردم و چشمانم را در انتظار دیدنت . . .
.
.
.
سفر کردی غروبی از کنارم / تو را ای کاش میشد ، باز دارم
تو میگفتی که می آیی دوباره / از آن روز دائما چشم انتظارم
.
.
.
انتظارت چه زیباست وقتی که لبه جاده ی دل تنگی ایستادم و تو با شاخه گلی از بهانه های عاشقانه می آیی . . .
.
.
.
من نمی دانستم ، که سر انجام چه آید به سرم ؟
تو مرا خوب نگر ، شاید این بار ببینی که تو را منتظرم !
.
.
.
سوز دلم نشنیدی و از بام قلبم پر زدی / رفتی تو از کوی من و بر قلب من خنجر زدی
من ماندم و یک کوله بار از خاطره در خاطرم / چشم انتظار بر درگهم شاید که روزی در زنی
.
.
.
بدترین قسمت زندگی انتظار کشیدن است و بهترین قسمت زندگی داشتن کسی است که ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد . . .
.
.
.
به شقایق سوگند که تو بر خواهی گشت
من به این معجزه ایمان دارم
منتظر باید بود تا زمستان برود ، غنچه ها گل بکنند !
.
.
.
تمام روز و شب با بیقراری / به شوق روی تو بیدار هستم
اگرچه بی غرورم زنده اما / به شوق لحظۀ دیدار هستم
…
حرفهای زیادی داری
سکوت علامت چیست
نمیدانم علامت رضایت است یا همان جواب ابلهان خاموشی است
معنی جدیدی به سکوت داده ای
سکوتت را میفهمم
یعنی انتظار
.
.
.
یادتــــــــ باشد ؛
مــــــــــن اینجا،
کنار همین رویاهای زودگذر،
به انتظار آمدن تـــــــو ،
خط های سفید جاده را می شــــــــمارم … !
.
.
.
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ
” ﺑﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ”
ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﮑﻦ
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ،
ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ…
ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺧﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ…
.
.
.
تو را در باد گم کرد
و به انتظار نشست
و نمی دانست
مسافران باد را
بازگشتی نیست
.
.
.
امروز روز دیگریست…
یه روز از همان روزهای بی تو…
در به در این کوچه و آن کوچه…
می دانم که انتهای یکی از همین کوچه ها منتظری!
.
.
.
نقــّـــــــــاشِ خــــوبی نــــبودم…
اما
ایـــــــــــــن روزها…
به لطـــــــــــفِ تــــــــــو…
انـــتظــــــار را دیـــــــــــدنی میکـــــِـــــــشـَـم….!
.
.
.
چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم
تمبر و پاکت هم هست
و یک عالمه حرف
کاش کسی جایی منتظرم بود . . .
.
.
.
ﮔﺁﮬﻰ ﻧـَـﺑـﺁﻳـَـﺩ ﻧــﺁﺯ ﻛـﺷـﻳﺩ
ﻧـَـــﺑـﺁﻳـَـﺩ ﺁﮦ ﻛـﺷــــــــــــﻳﺩ
ﻧـَـﺑـﺁﻳـَـﺩ اِﻧـﺗـﻅﺁﺭ ﻛـﺷـــــــﻳﺩ
ﻧـَـﺑـﺁﻳـَـﺩ ﺩَﺭﺩ ﻛـﺷــــــــــــﻳﺩ
ﻧـَـﺑـﺁﻳـَـﺩ ﻓـَـﺭﻳـﺁﺩ ﻛـﺷـــــــﻳﺩ
ﺗـَـﻧﮬﺁ ﺑـﺁﻳـَـﺩ دَﺳـﺕ ﻛـﺷــﻳﺩﻭ رَﻓـتــــــ
.
.
.
آنقدر چشم، انتظار آمدنت نشستم
که تمامی دربهای باز،
بر روی پاشنه انتظار پوسیدند
.
.
.
نگاه کن آن دور دستها یکی تنها به انتظار ایستاده
لبخندی عاشقانه ، دستی برایش تکان بده…
تا بشکند حصار سنگی تنهایی اش…
.
.
.
شعله ی انتـــــــــــظار تــــا ابَد نمی ســـــوزد
هــــیزم ها خیـسَ ند و آتـــــش های دیگر سَخت وســـوسه انگیـــز…!
.
.
.
اگر چه عاشق برفم بهار هم خوبست
بدان به خاطر تو انتظار هم خوبست
دلم به خلوت تابوت رفت دلتنگم
ولی برای دل من مزار هم خوبست . . .
.
.
.
کدام راه است که پای خسته را نشناسد
کدام کوچه خالی از خاطره است
و کدام دل هرگز نتپیده به شوق دیدار
بیا تا برایت بگویم از سختی انتظار
که چگونه …..
در دیدهای بارانی رنگ هذیان به خود میگیرد ….
.
.
.
دلم از هزار راه ِ رفته ، بی تو باز گشته است…
ایوب هم اگر بود ، چشم می بست از انتظار آمدنت …
.
.
.
تا زنده ام می نشینم به انتظارت
شاید هم نیایی …
من کارم را می کنم …
.
.
.
انتظارت چه زیباست
وقتی که لبه جاده ی دل تنگی ایستادمو
تو با شاخه گلی از بهانه های عاشقانه می آیی …
.
.
.
وقتی که می رفتی، بهار بود …
تابستان که نیامدی، پاییز شد …
پاییز که برنگشتی، پاییز ماند …
زمستان آمد اگه نیایی، پاییز می ماند …
تو را به دل پاییزی ات قسم می دهم …
فصل ها را به هم نریز …
.
.
.
و حالا انتهای کوچه شعر
منم با انتظاری مبهم و زرد
ولی ایکاش جادوی نگاهت
غزل های مرا غارت نمی کرد
.
.
.
گیرم اندوه تو خواب است و نگاه تو خیال
پس دلم منتظر کیست عزیز این همه سال؟
پس دلم منتظر کیست که من بی خبرم؟
که من از آتش اندوه خودم شعله ورم؟
ماه یک پنجره وا شد به خیالم که تویی
همه جا شور به پا شد به خیالم که تویی
.
.
.
قــول بــده کــه خــواهــی آمــد
امــا هــرگــز نیــا!
اگــر بیــایــی
هــمه چیــز خــراب می شــود!
دیــگر نــمی تــوانــم
اینــگونــه بــا اشتــیاق
بــه دریــا و جــاده خیــره شــوم!
مــن خــو کــرده ام
بــه ایــن انتــظار،
بــه ایــن پــرســه زدن هــا
در اسکــله و ایستــگاه!
اگــر بیــایــی
مــن چشــم بــه راه چــه کســی بمــانــم؟http://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
وقتــــی مــی گویـــمـــ : برایـــمــ دعــا کــــن یـــعنـــی کـــمـــ آورده امـــ . . .
یــعنــــی دیــگـــر کـــاری از دستـــ خـــودمـــ بــرای خـــودمـــ بـــر نــمــی آیــــد !
.
.
.
اینقدر خودت رو نگیر … !
اینقدر با تکبر و غرور با آدم حرف نزن … !
وقتی کسی به تو ابراز علاقه کرد …
فکر نکن که فوق العاده ای !!!
شاید اون کم توقعه …
.
.
.
ما بدهکاریم به یکدیگر
و به تمام ” دوستت دارم” های ناگفته ای
که پشت دیوار غرورمان ماند
و آنها را بلعیدیم
تا نشان دهیم که منطقی هستیم
.
.
.
برای بودنِ با تو غرورم پایمال شد
تو هم اندکی احساس بگذار
مساوی که نمی شویم
حداقل به من نزدیک شو
.
.
قدش به “عشق” نمی رسید ؛ “غرور”م را زیر پا گذاشت تا برسد !
.
.
.
محـــکم تر از آنم که برای تنــها نــبودنم
آنچه را که اســـمش را غــرور گذاشته ام
برایت بــه زمیـــن بکوبــم
.
.
.
دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت :
” او یقینا پی معشوق خودش می آید “
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود :
” مطمئنا که پشیمان شده برمیگردد “
عشق قربانی مظلوم ” غرور ” است هنوز . . .
.
.
.
گفت:
بی من چه میکشی؟
گفتم:
نفـــــــــس…!
.
.
.
کاش غرورم را که در پستوی سادگی ام پنهان بود می یافتی
اما تو این سادگی را بهانه ای قرار دادی برای در هم شکستن غرورم…
.
.
.
امروز با غرورت باز م مرا شکستی
با ناز وقهر و کینه مهرم زدل گسستی
دانی که بی تو هیچم ای ماه بی مروت
باشد که بار دیگر قلب مرا شکستی …
.
.
.
دلم را پیش خود پابند کردی
ولی گفتی تو یک دنیای دردی
غرورم را شکستی بی تفاوت
برو فکر کن همیشه خیلی مردی
.
.
.
قول داده بودیم ما به هم که تن ندیم به روزگار
چه بی دووم بود قول ما جدا شدیم آخر کار
گل مغرور قشنگم من فراموشت نکردم
بی تو اینجا رو نمی خوام می رم و برنمی گردم
.
.
.
گناهی که پشیمانی بیاورد بهتر از عبادتی است که غرور بیاورد…
.
.
.
گرچه ای دوست غرور دلت احساس مرا درک نکرد
آفرین بر غم عشقت که مرا ترک نکردhttp://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
روزی ؛
مــخــاطــبـــ تـــمــام جــمــلاتــتـــ مـــن بـــودم
نــمــی دانــی..
چــه درد ســخــتــی اســـتـــ
خـــلـــع مــقــام شـــدن..
نــمــی دانــی چــه ســخــتــ تــر اســتـــ
دیــدن تــرفــیـــع گــرفــتــن دیــگــری
.
.
.
من تو را دوست دارم
تو مرا دوست نداری
باشد ولی
من به “دوست” مشترک مان
حسودی ام می شود . . .
.
.
.
مـــن از زندگـــ ـے کســـ ـے
حذفــــ شــــدم
که بــــرا ـے داشتنـــــش
و بـــــرا ـے بودنـــش
خیلـــ ـے ها رو از از زندگــــ ـیم
حذفــــ کــــردم
.
.
نــــــــــــه
هوا سرد نیست
سرمای کلامت، دیوانه ام میکند
بی رحم !
شوق نگاهم را ندیدی؟
تمامه من به شوق دیدنت، پر میکشید
ولی …
همان نگاه بی تفاوتتــــــــ
برای زمین گیر شدنم کافی بـــــــــــــود
.
.
.
تـو مـرا نـادیـده بـگـیـر . .
و مـن ،
بـدنـم روز بـه روز کـبـود تـر مـی شـود . .
از بـس
خـودم را مـی زنـم . .
بـه نـفـهـمـی
.
.
.
چه کسی برای عشق ما شعر اتل متل خواند !
که پایت را به این راحتی از زندگیم ورچیدی ؟
.
.
.
سریع ترین نقاشی بود که دیدم !
در یک چشم به هم زدن روزگارم را سیاه کرد . . .
.
.
ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ !
ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ ﺷﺪ .
ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻢ .
ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ !
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻣﻦ ، ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ . . .
.
.
.
یه آدمایی هم هستن اسمشون دوسته . . .
خودشون دشمن
.
.
.
.
تو سکوت میکنی و فریاد زمانم را نمی شنوی !
یک روز …. من سکوت خواهم کرد ؛
و تو آن روز …. برای اولین بار مفهوم “دیر شدن ” را خواهی فهمید …
.
.
چقــــבر بـבه ازشـــــ خبـــر نداشتهــــ باشیـــــ
sMs بـבیــــ جوابتـــو نـــבه
ســآعتهـــا نگرانشـــــ باشیــــ
بعد بآ یه خطــ בیگهـــ بهشــــ زنگـــــ بزنیــــــ با בومینــــــ بوق گوشیـــــ رو برבآرهـــــ
اونــــ وقتـــهـ کهـــ میفهمـیــــ تنهاییـــــــ
اونــــ وقتـــهـ کهـــ میفهمـیــــ בیگهـــ בوستتـــــ نـבآرهـــ
آבمــآ از همینـــ جـآ تنــهاییــــ رو وآســهـ خودشونــــ انتخابـــ میکننـــــ
…
ترســو بودی ،
جاده خیانت را برایت تنگ و تاریک و ترسناک کرده ام
امـــا . . .
چه شجـــاع شده ای . . .
.
.
.
۲۰ میدهم ، شاید هم ۲۱ . . !
خیانت را در لباس عشق بازی کردن هنر میخواهد ،
که تو باهنری . . !
.
.
.
هى لعنتى!
بیا باهم بازى کنیم:
تو پاکت های خالی سیگارم را بشمار،
من هم،
“شماره غریبه هاى توى گوشى أت را”
.
.
.
کاش ماه ،
همیشه پشت ابر بماند
نمی خواهم بدانم ،
شب مهتاب ،
بی من چه می کنی . . .
.
.
.
دنیا رو می بینی ؟
حرف حرف میاره ، پول پول میاره ، خواب خواب میاره
ولی محبت خیانت میاره !
.
…
.
.
کامل شده ای . . .
دیگر به تو نمیــرسد کسی !
چند واحد پاس کرده ای ؟!
چند سال برای خیانت خوانده ای ؟!
.
.
.
آنقدر زیبا عاشق شده ای که آدم لذت میبرد
از این همه خیانت . . .
.
.
.
.
چقدر پابند بودن سخت است،
وقتی خیانت درب تمام خانه های شهر را میکوبد …
.
.
.
می دانی ؟!
دلم یک آمدن می خواهد ،
بی هیچ رفتنی و یک همدم که خیانت نداند !
.
.
.
وقتی که به جای بمان ، می گویی هر طور راحتی ، بوی خیانت می دهی !
.
.
.
هر دومون خیانت کردیم:
من شب ها با گریه می خوابیدم
و تو…
با غریبه!
.
.
.
پچ پچ دوستت دارم های تو در گوش او به گوشم میرسد !
بازیچــه ام یا باز بچــه فرضم کرده ای ؟!
.
.
.
شک کرده بـودم کسی بین ماست !
حالا یقین دارم “مـ…ــن” بین دو نفر بودم !
چقدر تفاوت وجود داشت بین واقعیت و طرز فکر من!
.
.
.
تن من زخمی است…
یک خراش کمتر یا بیشتر
چه فرقی دارد…؟!
راحت باش!
.
.
.
جدیداً اسم خیانت شده یه اشتباه …
که باید ببخشی و فراموش کنی وگرنه محکوم میشی به کینه ای بودن!
.
.
.
دیگر بازی بس است !
بیا شمشیرها را کنار بگذاریم ،
دستهایمان را بشوریم و چیزی بخوریم
اما …
چرا دستهای تو خونیست و پشت من می سوزد ؟ . . .
.
.
.
دختر گفت: بشمار پسرک چشمانش را بست
و شروع کرد به شمردن: یک…دو… سه …چهار…..
دخترک رفت پنهان شود
آن طرفتر پسردیگری را دید که گرگم به هوا بازی میکند،
برّه شد و با گرگ رفت
پسرک قصه هنوز می شمارد…
.
.
.
.
حرفش را ساده گفت: من لایق تو نیستم!
اما نمیدانم خواست لیاقتم را به من یادآوری کند یا خیانت خودش را توجیه!؟!
.
.
.
بوی گند خیانت تمام شهر را گرفته !
مردهای چشم چران
زن های خائن
دخترهای شــ ــهـ ـو تــ ــی
و پسرهای شــ ـهــ ـو تـــ ـی تر!
… پس چه شد … ؟
چیدن یک سیـبـــــــ ـ و اینهمه تقـــاص ؟
بیچاره آدمــــــــــ . . . بیچاره آدمیتــــــــ . . .
.
.
.
کلمات هم بازیچهء من و تو شده اند !
من برایِ تو می نویسم
تو برایِ او می خوانی.. .http://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
چــقــدر مــتــفــاوتـــنــد آدمــهــا
عــشــق بــرایی یــکــی دلــگــرمــی
و بــرای دیــگــری ســرگــرمــی !
.
.
.
زندگی بازی گرفتن دیگران نیست
که روزی عاشقش باشی و روزی قاتلش . . .
.
.
.
بیچاره دلم
با دیدنت باز هم لرزید
نمیدانست تو همان بی وفای دیروزی
بیچاره دل است
عقل ندارد
.
.
.
بعضی وقت ها …
چنان کیشت می کنند …
که سالهای سال مات می مانی …
.
.
.
ﻏﺮﯾﺒــــﻪ ﻫﺎ ﮐﻪ ﻫـﯿﭻ . . .
ﺩﻭﺳـــــــﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﮔـﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺧﻂ ﺑﯿﺸﺘﺮ،
ﺣﻮﺻــــــﻠﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧـــــﺪ
.
.
.
بهم میگفت با دنیا عوضم نمیکنه !
راست میگفت با دنیا نه ، با یکی دیگه عوضم کرد !
.
.
.
برای کسی مُردم که برایم ؛
نه… تب کرد
نه… سرفه
نه… حتی عطسه!
.
…
.
.
یادتان باشد هیچ وقت در زندگی خود!
نقش نیشهای مار ” ماروپله” را بازی نکنید . . .
شاید دیگر توان دوباره بالا آمدن از نردبان را نداشته باشد،
همان کسی که به شما اعتماد کرده بود . . .
.
.
.
رفت …
تو را به خدا سپرد و خودش را به دیگری !
.
.
.
هر که مرا دید ،
تو را نفرین کرد …
و من حواس خدا را پرت کردم که مبادا بشنود …!
.
.
.
رابطه ای که توش اعتماد نیست
مثل ماشینی میمونه که توش بنزین نیست ،
تا هر وقت که بخوای میتونی توش بمونی
ولی تو رو به جایی نمیرسونه !
.
.
.
آهای مرغ عشق
فخر نفروش
معشوق تو هم به لطف قفس است که وفادار مانده . . .
.
.
.
مـثـل ِ تـــار ِ مــوهـــایـش ..
ایـن بـــار
دوسـتـت دارم هـــایـــم را
پـشـت ِ گـوشـش انـــداخـــت …
و …
رفــت !
.
.
.
.
به خدا بگو:
زمستانش سرد نیست
جمع کند تکرار فصلهایش را !
من در تابستانش هم از بی وفایی دندان به دندان سائیده ام…
.
.
.
درد دارد وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم ،
دیگران یاد عشقشان میفتند و تو هنوز بی خیالی !
.
.
.
سخت است ؛ خیلی سخت !
وقتی بدانی او کجای زندگی توست ،
اما ندانی تو کجای زندگی او هستی !
.
.
.
بی وفا باشی شکایت میکنند / با وفا باشی خیانت میکنند
مهربانی گرچه آیین خوشیست / مهربان باشی رهایت میکنند . . .
.
.
.
یادش بخیر…
”من بودم و تو”
او بود و دیگری…
این روزها…
”تویی و او”
من ماندم و خدا
.
.
.
دردناک است دوست بداری و گمان کنی دوستت دارند
حال آنکه او یگانه هستی تو باشد و تو یکی از هزاران لذت او …
.
.
.
نشانه میگیری
سنگ می اندازی و بعد خنده کنان !
لِی .. لِی .. لِی ..
پای میکوبی و میروی !
بد جور با دلم “بــــــــــازی” میکنی !
.
.
.
بیخودی به خودت زحمت نده!
این بَذرهای تنفــر
که در دلم می کاری
هرگــــز جوانه نخواهد زد !
.
.
.
در این سو
دلی نگران مشغول یادت
آن سو
تــــو
با دیگریـــــ ـــ ــ ـ
.
.
.
مــَـن بـی تــو
شعـــر خــواهــم نــوشتـــ؛
تـــو بــی مـَـن
چــِـه خــواهــی کــــرد؟
اصـــلا”
یــــادت هَستـــ
کــِــه نیستــَـمــ …؟
.
.
.
خوبه که بدونی:
اون ستاره اى که از همه پرنور تره فقط مال تو نیست!
به همه چشمک میزنه …!
.
.
.
نه! چشمانم شور نبود
اگر که آخر کارمان ندامت شد
دست هایم نمک نداشت . . .
.
.
.
کاشکی یکی بود که فقط با یکی بود …
.
.
.
دیوانگی های دلم را به دل نگیر !
دست خودش نیست ، طفلک باور کرده بود دروغ دوست داشتنت را …
.
.
.
آب از سرم گذشته …
فریاد میزنم دوستت دارم …
و تو آرام و خونسرد …
به ترکیدن حباب ها میخندی …
.
.
.
خیلی سخته…
به خاطر کسی که دوسش داری…
همه چیز رو از سر راهت خط بزنی…!!
بعد بفهمی…
خودت تو لیستی بودی که…!
اون به خاطر یکی دیگه…
خطت زده..!
.
.
.
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﮐﻮﭼﮏ !
ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﭘﺎﯼ ﺣﺮﻓﺖ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ،
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻫﺮ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺪ “ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ” ﻣﯿﺪﻫﺪ . . .
.
.
.
حرف میزنی اما تلخ ! محبت میکنی ولی سرد !
چه اجباری است دوست داشتن من ؟
.
.
.
.
این روزهــــــــــــــا
حس میکنم جایی را تنگ کرده ام!!!
جایـــــی در قلــــ♥ــــب تــــو
برای آمدن دیـــــــگری…
.
.
.
می آیی . . . می روی . . . و فقط یک سلام . . .
و گاهی یک خداحافظی . . . نه . . . این انصاف نیست . . .
من و یک دنیا عشق . . . تو و یک دنیا بی تفاوتی . . . !
.
.
.
خـوابَم نِمے بَــرَد
بِه هَمـه چیز فِکر کَـرده اَم
بیشتَر بِه تُــو
وَ می دانَــم کِه خوابــے
وَ قَبل اَز بَسته شُدَن چَشــم هآیَـتــــ
بِه هَمه چیــز فِکــر کَرده ای
جُـــز مَـ ن!!!
ERRORsms
هـی تـو
مـن کـه زاده ی تـنـهایـیـم ، خـدا تـو را بـرای او نـگـه دارد
.
.
.
من – تــــو = تــــو + اون
به همین راحتی !!
.
.
.
برای من همین ” تو ” کافیـــست ،
برای تو چند ” او ” ؟!
.
.
.
بی خیالم هم شوی بی خیالـــت نمیشوم
می توانم جای خالیت را با خیالت پر کنم !!
.
.
.
” تو ” برای ” من ” مهمـــّی . . .
” او ” برای ” تو ” مهمـــّه . . .
تکلیف من هم کاملاً مشخّص . . !
.
.
.
در خیالِ دیگری میرفتـــی
و من چه عاشقانه کاسه ی آب پشتت خالی میکردم …
.
.
.
میدونم یکی از از آن روزهای مبهم دور
وقتی جلوی تلویزیون روی کاناپه لم داده ای
و احتمالا بچه هات از سر و کولت بالا می روند
درست همان لحظه که قرار است احساس خوشبختی کنی،
ناگهان …
“یاد و خاطره ی من به سینه ات چنگ می زند”
.
.
.
روی کارت برایش نوشتم “به امید فردای بهتر” …
دو هفته بعد شنیدم ازدواج کرده ؛ تازه فهمیدم آن روز “الف” فردا را یادم رفته بود …
.
.
.
چشمانم را به نابینایی میفروشم تا کسی را که دوست دارم با دیگری نبینم …
.
.
.
این روزها پر طرفدارترین بازی در بین آدمها ، بازی با “احساسات” است !
.
.
.
میتــــرسم…
میترســم کســـی بــویِ تنـــت را بگیـــرد،
نغمـــــه دلـــت را بشنـــــود،
و تــــــو، خـــو بگیــــری بــه مانــدنــــش!
چــــه احســـاس ِ خــط خطـــی و مبــهمی ست،
ایــــن عاشقـــــانـــه های ِحســـــودیِ مـــن!
.
.
.
نمیدانم گنجشک ها که شبیه هم هستند ،
چه طور همدیگر و میشناسن؟!
و نمیدانم چند نفر شبیه من هستند که تو دیگر مرا نمیشناسی …!
.
.
.
حل شده ام،
مثل یک معما !
راست می گفتی که
خیلی ساده ام …
.
.
.
وقــتی دست فــشردیــم
و قـــول دادیـــم …
فقــــط ،دست ِ تــو مـردانـه بــود!
و … قـــــول ِ من !!
.
.
.
خوابــــــم را درست تنظیـــــم کرده ام
روی بــــــی تفاوتـــــی های تــــــــــو
تــــــو روزنــــــامه ات را میخوانی / من در خوابــــــم با دیگری تانــــــگو می رقصــــــم…
از خواب کــــــه بیدار شــــــوم بــــــی حسابیم
یک – یک بــــــه نفع روزمرگــــــی….
.
.
.
اینجا همه ی برادران قابیلند
با وسوسه های ناتنی فامیلند
از ترس خیانت به رفاقت ای عشق
اینجا همه ی رابطه ها تعطیلند
.
.
.
بــــوی رفـتن مــی دهــی …
عطـــر تـــازه ای خــــریــــده ای..؟!
.
.
.
تـمـام مـعـلوم هـا و مجـهـول هایـم را
بـه زحمـت کـنـار هـم مـی چـیـنم
فـرمـول وار ؛
مـرتـب و بـی نـقـص …
و تــو
بـا یـک اشـاره
هـمـه چـیـز را
در هـم می ریــزی …
errorSMS
فکــر می کــردم
در قلب تــ ـــ ـــو
محکومم به حبــس ابد !!
به یکبــاره جــا خــوردم …
وقـــتی
زندان بان برســـرم فریاد زد:
هــی..
تــو
آزادیـــــ!
.
و صـــدای گامهای غریبهـــ ای که به سلـــول من می آمـــد
.
.
.
قرعه کشی تمام شد . . .
تو به اسم دیگری درآمدی . . .
تقدیر جای خود . . .
اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی!
.
.
.
عُمریســـت در شــبِ چشمهـــات
گیر انداختهای دلــم را
حالا
پَرَم میدهـــی که برو؟!
.
.
.
خیالت راحــتـــــ . . .
شکسـ ــــته ها نفرین هم بکـ ــنند ،
گیرا نیسـ ــت …!
نـــفرین ،
ته ِ دل می خـ ــواهد
دلِ شکسـ ــته هـ ـــم که دیگر
ســــر و ته ندارد . . .
.
.
.
دیـوارهایی که می سازی ..
هـر روز و هــر روز ..
بیشتر می شوند !!
بنــای بـــی احساس من …
آخر من از کجــا …
برای این همه دیــوار …
پنجــــره پیدا کنمــ .. !!
.
.
.
تو باختی ؛ چون کسی را از دست دادی که دوستت داشت …
من بردم ؛ چون کسی را از دست دادم که دوستم نداشت …
.
.
.
عِـلتــ سُقــوط نـــاگهــانــی مـَـن از چِشــمـ هــایـَتــ را…
فَقـــط بـــایـد،
در جَعبــۀ سیــــاه دِل اتــ جُستجـــو کـــرد…
.
.
.
بهار تمام شد و میوه ها
رسیده اند
پَس تو کی می رسی
بی انصاف !
.
.
.
سهم ِ تـو از من
هرچه بود ؛
سـپـردی اش بـه بـاد !
سهم ِ من از تــو
هر چـه بـود ؛
هـســت ؛
به همان طراوت و گرمای ِ آغازین !
عـزیـز می دارمـش
تا آخرین نـبـض ِ بـودن
تا لحـظـه ی سـپــردن بـه خــاک … !
.
.
.
ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺯ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺩﺳﺘــﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﺩﺭ ﺟﯿﺒــــﺖ ﺑـــﮕﺬﺍﺭﺷﺎﻥ
ﺷﺎﯾﺪ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺗﻪ ﺟﯿﺒﺖ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﮔﺮﻡ ﺍﺳﺖ
.
.
.
عکست در فال قهوه ام
نامت بر لبم
یادت در جانم
داغت بر تقدیرم
و جسمت کنار دیگریست
عجب حکایتی دارد روزگار
.
.
.
مانده ام اینجا که روزی بیایی
مانده ام تنها ، نکند ، نیایی
رفته ای آنجا که از من دور باشی
رفته ای که بی من مسرور باشی
.
.
.
دیگر به هوای نازت
هیچ مردی سر به بیابان نمی گذارد !
ساده ای لیلی جان…!؟
اینجا مردها با یک کلیک روزی هزار بار
عاشق می شوند…!!
.
.
.
مــن زانــوهـــایـــم را بــــه آغـــوش کــشیده بـودم
وقـتـی تــــو بــرای آغــوش دیـگری زانـــو زده بــودی…
.
.
.
بـــرگ پـــاییــزی
راهـی نـدارد جـــز سُــــــــقوط….
وقـتی می دانـد
درختـــــــــــ…
عِشــقِ بَـــرگ تـــــازه ای را در دِل دارد…..!
.
.
.
گذشتــــ آن زمان کهنـــه دیدار
رفتــــ آن دقیقــــه های پر هیاهـــو
رفتـــــ آن حس دیـــدار
شکستـــــ آن لحظه زیبــــا
سکوتـــــ،سکوتـــــ،سکوتـــــ و تــــو …
چه ســـاده گذشتی از این همــــه احساس
و مـــن…
سکوتـــــ،سکوتــــــ،سکوتـــــ
.
.
.
شد کوچه به کوچه جستجو عاشق او
شد با شب و گریه رو به رو عاشق او
پایان حکایتم شنیدن دارد…
” من عاشق او بودم و او عاشق او … ”
.
.
.
یه روزی من بودم نفسش
ولی بعد شدم عامل تنگی نفسش
رفت سراغ یه نفس تازه !!!
.
.
.
این من هستم که وفادار خواهم ماند
این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند !
این من هستم که آخرش میسوزم
این تو هستی که میروی و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم …
.
.
.
گفتم دوستت دارم
نگاهی به من کرد و گفت : چندتا ؟
دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهای دستمو نشونش دادم
اما اون به کف دستام نگاه می کرد که خالی بود…
.
.
.
می خواهی بروی ؟!
پس بی بهانه برو !
بیدار نکن خاطره های خواب آلوده را …
محبت ساختگیـت، عشق دروغینت و چشمان پر فریبت،
روزی گرفتارت خواهند ساخت …
فقط بیا در خزان خواسته هایم کمی قدم بزن
دلم برای راه رفتنت تنگ شده است…!
.
.
.
من، در هوای تو نفس میکشم
تو، در هوای دیگری
و اینگونه
فرجامِ جهان را پیش میاندازیم!
.
.
.
خیلی حالش خراب بود
از زمین و زمان بریده بود
رفتم تو زندگیش …
خیلی طول نکشید که حالش خوب شد
تشکر کرد و رفت…!!
.
.
.
به “من” چه که بعد از “تو” “او” می آید ؟؟؟
مشکل از قواعد دستوریست !!!
.
.
.
ساده بودم که تورا ساده تصور کردم / بعد لبخند تو با گریه تبسم کردم
آشنا با همه ی پنجره های شهرم / چون تورا پشت همین پنجره ها گم کردم
.
.
.
هیــــــــــــس آرام تـر بــاشید. . . عشقــم در آغـوش کسی خوابیـــده..!
.
.
.
آیینه پرسید: که چرا دیر کرده است ؟
نکند دل دیگری او را اسیر کرده است ؟
خندیدم و گفتم : او فقط اسیر من است
تنها دقایقی چند تاخیر کرده است .
آیینه به سادگیم خندید و گفت :
احساس پاک ، تو را زنجیر کرده است
گفتم : از عشق من چنین سخن مگوی
گفت: خوابی ! سالها دیر کرده است
در آیینه به خود نگاه می کنم آه !!!
عشق تو عجیب مرا پیر کرده است
راست گفت آیینه که منتظر نباش ،
او برای همیشه دیر کرده است …
.
.
.
فقط اسمی به جا مانده، از آنچه بودم و هستم
دلم چون دفترم خالی، قلم خشکیده در دستم
گره افتاده در کارم، به خود کرده گرفتارم
به جز در خود فرو رفتن، چه راهی پیش رو دارم
رفیقان یک به یک رفتند، مرا با خود رها کردند،
همه خود درد من بودند، گمان کردم که همدردند …!http://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
فقط گوشه چشمی از نگاه خدا برای خوشبختی همه انسانها کافیست
این نگاه را برایت آرزو میکنم …
.
.
.
دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند
.
.
.
پروردگارا
آرامش را همچون دانه های برف
آرام و بیصدا
به سرزمین قلب کسانیکه برایم عزیزند
بباران
.
ERRORsms.LOXBLOG.COM
.
.
دعایت میکنم هر شب به عطر میخک و مریم
الهی در دلت هرگز نباشه غصه و ماتم
.
.
.
زندگی مانند گیتاری است که گاهی نوای غمگین می نوازد
و گاهی نوای شاد. امیدوارم زندگی ات نوای شاد بنوازد
.
.
.
امروز برایت اینگونه دعاکردم! خدایا !
بجز خودت به دیگری واگذارش نکن! تویی پروردگار او!
پس قرارده بی نیازی درنفسش ! یقین دردلش !
اخلاص درکردارش! روشنی دردیده اش! بصیرت درقلبش !
و روزى پر برکت در زندگیش
آمین
.
.
.
بر لبی خاموش صدایت می کنم گر چه دوری از برم از صمیم قلب دعایت میکنمhttp://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
دست به صورتم نزن !
می ترسم بیفتد . . .
نقاب خندانی که بر چهره دارم! و بعد . . .
سیل اشک هایم تو را با خود ببرد . . .
و باز من بمانم و تنهایی . . .
.
.
.
آدما نباس دوست پیدا کنن
چون وقتی میرن
وقتی دیگه نمیشه بهشون زنگ بزنی
وقتی نمیتونی درد و دل کنی
یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی
و همه دوستی خلاصه میشه تو عکسهات و خاطراتت
هی بغض تو گلوت گیر میکنه
خفه ات میکنه
آدما باس همیشه تنها بمونن…!
.
.
.
یه دریا اشک برای ریختن دارم
یه دل گرفته
یه زندگی پر از خالی
من سرشارم از تنهایی …
.
.
.
شبها وقتی می خوای بخوابی میبینی
کسی رو نداری که بهت فکر کنه !
اینجاست که میفهمی برخلاف شلوغیه درونت ، چقدر تنهایی . . .
.
.
.
آهای سهراب !!
قایق دیگر جوابگو نیست …
کشتی باید ساخت
اینجا مثل من تنها زیاد است !!
.
.
.
دلم خوش نیست
غمگینم
کسی شاید نمیفهمد
کسی شاید نمیداند
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی
عجب احساس زیبایی
تو هم شاید نمیدانی …
.
…
.
.
تاریکی ام شبیه شبی که سحر نداشت
تنهایی ام شبیه کلاغی که پر نداشت
تلخم شبیه دورترین قهوه خانه ای
که بر لبان قهوه چی اش هم شکر نداشت
.
.
.
خوش ب اون روزایی ک فکر میکردم،
تنهایی یعنی وقتی که فقط کسی خونه نیست…!
.
.
.
ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺩﺍﺭﻡ
ﯾﮏ ﺩﻝ ﻏﻤﮕﯿﻦ
یه تن رنجور از زخم
یه ذهن خسته ﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﺩ ﺑﯽ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺑﺎ ﺗﻮ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﻨﻢ ﯾﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑِﮑِﺸﻢ ؟
.
.
.
.
اس ام اس تنهایی
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان،
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد …
.
.
.
هرچقد تنهــاتر میشی احتمال شروع یه رابطه احمقــانه بیشتر میشه !
.
.
.
وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشه بیشتر تنهاست
چون به هیچکس جز همان آدم فکر نمی کنه !
.
.
.
جملات تنهایی
تنهایی بدترین دردهاست
باعث میشود به هر بی سروپایی ابراز محبت کنی !
.
.
.
خودت را در آغوش بگیر و بخــــــــواب !
هیچ کس آشفتگی ات را شانـــــه نخواهد زد !
این جمع پر از تنــــهاییست…
.
.
.
به سلامتی تنهاییم که هروقت بهش خیانت کردم بازم اومد سراغم !
.
.
.
وقتی همه را شبیه او می بینی ؛ عاشق هستی
وقتی که او را شبیه همه می بینی ؛ تنها هستی !
.
.
.
میدانی روزه تنهایی چیست؟
دل من
چشمان تو
و دستانی که برای سلامتی ات رو به آسمان است
.
.
.
ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﮐﻪ بعضی ﺁﺩﻣﺎﺭﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺖ ﺩﻟﭽﺴﺐ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﻪ …
.
.
.
استاتوس تنهایی
اگه باتری موبایلت خوب شارژ نگه میداره ،
به جای اینکه به جون کارخونه سازنده دعا کنی
یه فکری به حال تنهاییت بکن !
.
.
.
کنج تنهایی من قشنگ تر از بودن با کسی ست که،
هر بار دلش به هوای دیگری می پرد !
.
.
.
تنهایی یعنی بین آدمایی باشی که میگن دوستت دارن
ولی کنار دلتنگیات نیستن !
.
.
.
شب ها پرنده هایش می روند
روزها ستاره هایش
ببین ، آسمان هم که باشی ، باز تنهایی …
.
.
.
متن تنهایی
اینجا فقط واژه می فروشم و سکوت میخرم
چه تجارت دردناکی ست تنهایی !
.
.
.
زندگی چه اتفاق غم انگیزی است
وقتی تنهایی ات سالها از تو بزرگتر باشد
.
.
.
حتما نباید مدت ها دور از تو باشم تا تنها شوم
یک روز من بی تو ، یک عمر تنهاییست !
.
.
.
هر طور که بچینم کنار هم این حروف الفبا را
جز “تنهایی” معنی دیگری نمیدهند !
.
.
.
.
وقتی حالت بده روحت بی پناهه
میبینی هر کاری کردی اشتباهه
وقتی به جز شب هیچ رنگی توی نگات نیست
وقتی کسی اندازه تنهاییات تنها نیست
.
.
.
پیامک تنهایی
تنهایی آنجایی ست که نبودنت آه هیچکس را بلند نکند !
.
.
.
ترسناکند رابطه هایی که به خاطر فرار از تنهایی شکل میگیرند
رابطه هایی که آخرش چیزی نمی ماند،
به جز تنهایی عمیقتر و یک مشت حس آزار دهنده تر از قبل در درون آدمها !
errorSMS
…
کـاش به خودمان قــول بدهیــم
وقتی عاشق شویــم که ” آماده ایم “
نــه وقتی کــه ” تنهــائیـم”
.
.
.
تنهایى راه رفتن سخت نیست … !
ولى وقتى ما این همه راهو با هم رفتیم ،
تنهایى برگشتن خیلى سخته …
.
.
.
از تنهایی بمیـــر
ولــی
زاپاس عشق کسی نشــو . . .
.
.
.
از زیـر سنـگ هم کـه شده پـیدایم کـُن
مـدت هاست که تـنهـایی هـای مـرا
دست هـای جـستجوگـری لـمس نکـرده انـد
.
.
.
حوالیِ خاکستری رویاهایم نخواب؛
رنگ می گیرد تنهایی ات!
.
.
.
خسته از تمام جهان
به خـــــــانه برمی گردی
در را که باز می کنی
چراغ را که خودت روشن می کنی
یعنی تـنـهــــــــــایی…
.
.
.
ایـــــنـجــا ،
همــه تــــــنهـان !
امّـــا خــــیـلــیـا هــــنـوز گــَـرمـَن !
مـــتـوجـّـه نــــشـدن !
.
…
.
.
تــــنهـایـــی ام ،
فــــقـط ادّعــــا دارد !
بــا ایــنهـمه بـــزرگـی اش ..
جــــای ِ خــــالــی ات را ..
پُـــــر نــــمی کـــــــنــــد !
.
.
www.3ali3.com
.
.
دکتر پای نسخه ام بنویس “ممنوع ملاقات”
بگذار تنهاییم دلیل پزشکی داشته باشد . . .
.
.
.
تنهایی آدم ها به عمق دریاست
ولی پر کردنش با یک لیوان محبت کافیه . . .
.
.
.
ایستـاده ..
و ..
لبخــــند زنـــان !
پـایـش را ..
رویِ گلـویـــم فـشار میـدهـد ..
تنــــهـایـی !
.
.
.
وقتی که تنهام ، بالاتر و بهتر میتونم پرواز کنم
چون نه نگران جا موندنم و نه نگران جا گذاشتن …
.
.
.
تنهایی فقط تنبیهی است برای روزهای دوست داشتن او !
.
.
.
همه برگهایِ تقویم را
به دنبالِ تو شمردهام
برگهایِ سیب
برگهایِ انگور
پاییز اما
فصلِ خرمالوست
فصلِ گسِ تنهایی
.
.
.
تنهایی
ترانه ای ست
که گنجشگها می خوانند
جیک جیک جیک
و کلاغها می خوانند
قار قار قار
آدمها را نمی دانم …
.
.
.
فلسفه ی تنهایی را هرچقدر هم خوب ببافند ،
بی قواره بر تن آدم زار می زند …
.
.
.
دلم یک دنیا تنهایی میخواهد
با یه عالمه تو
و تمام گوشه کنارهای آغوشت…!
.
.
.
” تنها ” که باشی ؛
نه دلت دستمالی میشود
و نه خیالت انحصاری . . .
.
.
.
تنهایی یعنی من یه موبایل دارم که صدای زنگش یادم نمیاد …
.
.
.
میخواهم همه بدانند این آدم ها که به خیال خود با من اند
خود مفهوم تنهایی من هستند !
.
.
.
اگر هر لحظه ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺭو ﮐﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﮐﻪ ﻣﻄﻤﺌﻦ بشی برات ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ اوﻣﺪﻩ ﯾﺎ ﻧﻪ
ﺑﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﺷﮏ ﻧﮑﻦ
ﺑﻪ ﺩﻟﺖ ﺷﮏ ﮐﻦ
ﺩﻟـــﺖ ﺗﻨﻬـــــﺎﺳﺖ
.
.
.
گاهی آدمهای تنها خیلی خوش شانس هستند
چون کسی رو ندارن که از دست بدن !
.
.
.
دلم
بایگانی رؤیاهای شکسته ای ست
که در حسرتت خاک می خورند
چه اشتباه مهیبی !
آنجا که سرنوشت
عشق را به دلم پیوست کرد
و مرا
در پوشۀ تنهائی گذاشت !
.
.
.
خــواب هـایِ تـو
هـر شـب
از سـرِ کـابـوسِ تـنــهـایـی
مـیـپـرنـد
مـیـنـشـیـنـند
رویِ پـلـکــــ هـایـم
تـعـبیـر مـیشـونـد …!
.
.
.
درست مثل یک جزیره
از همه طرف به تنهایی محدودم
و چشم به راه یک کاشف!
.
.
.
اونکه میخواست منو بفهمه نتونست !
اونکه میتونست بفهمه نخواست !
این شد که “تنهایی” تمام قد منو بلعید !
.
.
.
بگذار مرز تنهایی را رد کنم …
ببین ؛ گذرنامه ام فقط مهر لبهایت را کم دارد …
.
.
.
ای تنهاترین تنهای شبهای تنهایی من ،
تو تنها کسی بودی که تنهایی هایم را تنها به تو گفتم !
آه ای خدای من چه شبها که تن ها ،
تنها آرامیدند و در تنهایی فریاد دوستت دارم سر دادند …
.
.
.
وقتی عاشقانه هایت بوی رفتن می داد
این روزهای تنهایی دور از انتظار نبود
.
.
.
می دانی
که من
جز با تو
با هر کس که باشم
باز تنهایم…؟
.
.
.
او رفت و من در حسرت نگاهی پر راز ماندم ماندم تا بیاید و پاسخ دهد چرا ؟
چرا تنهایم گذاشت و در حسرت پرسیدن این سوال هم ماندم !
.
.
.
تنهایی که طولانی میشه معیار دوست داشتن آدمها هم عوض میشه ؛
یهو میبینی اون آدم ،
گلدون شمعدونی گوشه اتاقشو با کل دنیا هم عوض نمی کنه …
.
.
.
همیشـــه نمـــے شود خود را زد به بـــے خیـــالـــے و گفــــت :
تنهــــا آمده ام ؛ تنهـــا مـــیروم …
یڪــ وقـــت هــایـــے !
شایـــد حتـــــے براے ساعتـــے یا دقیــقه اے ؛
ڪــم مــی آورے …
دل وامانـــده ات یــڪــ نفـــر را مـــــے خواهــد !
ڪـــــﮧ تـــا بینهـــــ ـایـــتـــ
عاشقانهـ دوستـــَش دارے … !!
.
.
+
.
.
میخواهم برایتان تنهایی را معنی کنم!
در ساحل کنار دریا ایستاده ای ,
هوای سرد ,
صدای موج
انتظار انتظار انتظار
… … به خودت می آیی ,
یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلش کنی ,
نه شانه هایی که با دستانت آن را بگیری ,
نه صدای که قشنگ تر از صدای دریا باشد
اسم این تنهایی است
.
.
.
درد تنهایی کشیدن
مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفید
شاهکاری میسازد به نامِ دیوانگی…!
و من این شاهکارِ را به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خریده ام…
تو هر چه میخواهی مرا بخوان
دیوانه
خود خواه
بی احساس
نمیــــــــفروشــــــــــم..!
.
.
.
به سراغ من اگر می آیی ، تند و آهسته چه فرقی دارد ؟
“تو” به هر جور دلت خواست بیا !
مثل سهراب دگر جنس تنهایی من چینی نیست که ترک بردارد ؛
مثل آهن شده در تنهایی ، چینی نازک تنهایی من …
ERRORsms
میان این همه مفاهیم پیچیده ریاضی تنها حکایت اعداد فرد را خوب آموخته بود
” فرد ” آن یک نفر است که وقتی زوج ها با هم میروند،
او باید یک تنه جور تنهایی اش را بکشد …
.
.
.
تنهایـــی هایم را هم هدفمند کنند ، راحت میشوم !
این روزها زیــاد به چشم می آیند . . !
.
.
.
تنهــا نیستم
ولی میان این همه شلوغی،
باز هم احساس تنهایـــی میکنم
و این است درد مـــن . . .
.
.
.
تو رفتهای
و من از تنهایی
ککَم هم نمیگزد دیگر!
حالا باز هم بگو دروغ گفتن بلد نیستی!
.
.
.
تنهایی را دوست دارم …
بی دعوت می آید ، بی منت می ماند ، بی خبر نمیرود …
.
سایر جمله ها و اس ام اس های جدید در ادامه مطلب
.
.
تا بوده ، همین بوده :
همیشه دلتنگ اونی هستیم که نیست و حوصله کسی رو نداریم که هست !
بعد شکایت می کنیم از تنهایی هامون . . .
.
.
.
ترجیح می دهم تنها باشم و با وقار ،
تا این که در رابطه ای باشم که به خاطرش لازم باشد عزت نفسم را قربانی کنم !
.
.
.
میشه تنهایی بازی کرد
میشه تنهایی خندید
میشه تنهایی سفر کرد
ولی خدایی خیلی سخته تنهایی
تنهایی را تحمل کرد …!
.
.
.
برعکس پول هایم زندگیم گوشه دارد ، همانجا که همیشه تنها مینشینم !
.
.
.
لحظه هایم نازنیند ، وقتی حضور نازنین تو را دارم !
چگونه دم از تنهایی توانم زد وقتی که لحظه لحظه ی عمرم آکنده از عطر حضور توست ؟!
نه ! من تنها نیستم ! این تنهایی من است که تنهاست !
.
.
.
.
گاهی تنها ماندن ، بهای آدم ماندن است !
.
.
.
همه در دنیا کسی را دارند برای خودشان:
خسرو و شیرین
لیلی و مجنون
ویس و رامین
پیر مرد و پیرزن
“تو” و اون
“من: و تنهایی…
.
.
.
چه تفاوت عمیقیست بین تنهایی قبل از نبودنت و تنهایی پس از نبودنت !
.
.
.
یک پیاده رو تقریبا خلوت :
یک مرد ، یک زن ، یک زوج ؛ خوشبختیشان پای خودشان !
یک مرد ، یک مرد ، یک شراکت ؛ سود و ضرررش پای خودشان !
یک زن ، یک زن ، یک رفاقت ؛ معرفت و اعتمادشان پای خودشان !
و انتهای پیاده رو …
یک من ، یک تنهایی ، یک رنج ؛ آخر و عاقبتش پای تو !
.
.
.
تنهایی یعنی گوشیت نقش MP3 Player رو داشته باشه …
.
.
.
تنهایی قشنگترین حس دنیاست
چون برای داشتنش نیاز به “هیـــــچکـــــس” نداری !
.
.
.
نبودنت را پا برهنه قدم میزنم ، با زمین هم کنار نمی آید تاول این انگشت ها …
از اول هم می دانستم کفش تو تنگ است برای تنهایی بزرگ پاهایم !
.
.
.
تنهایی ، شاخه ی درختی ست پشت پنجره ام …
گاهی لباسِ برگ میپوشد ، گاهی لباسِ برف …
اما همیشه هست !
.
.
.
.
تنهایی یعنی وقتی پرستار گفت : همراه بیمار … ولی کسی نبود جواب بده !
آهسته گفتم : ببخشید کسی همراه من نیست …
من تنهـــــــــــام …
.
.
.
یادت هست گفته بودم تنهایت نمیگذارم
تو در تنهایی هایت هم تنها نیستی
جایم را تغییر داده ام
از کنارت به پشت سرت رفته ام
گفته بودم به من تکیه کن
errorSMShttp://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
رفت تا دامنش از گرد زمین پاک بماند / آسمانی تر از آن بود که در خاک بماند !
از دل برکه شب سر زد و تابید به خورشید / تا دل روشن نیلوفری اش پاک بماند !
.
.
خداحافظ برای تو چه آسان ولی قلبم ز واژه اش چه سوزان
.
.
تکیه به شونه هام نکن ، من از تو افتاده ترم / ما که به هم نمیرسیم ، بسه دیگه ! بذار برم
.
.
اگه می دونسنتی قطره ی بارون هنگام جدا شدن از ابر چه حسی داشت !
اگه می دونستی یه بندر هنگام رفتن کشتی ها چقدر تنها میشد !
اگه می دونستی درخت کاج هنگام پر کشیدن پرنده ها چقدر غمگین می شد !
اگه می دونستی با رفتنت چه آتیشی به جونم کشیدی اینقدر راحت نمی گفتی : خداحافظ …
.
.
منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار / تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار
.
.
تو رفتی شاخه عشقم شکسته / به چشمم شبنم حسرت نشسته
نگاهی هم نکردی وقت رفتن / نگاهی که سراسر اشک بسته
.
.
گفتی خداحافظ ! گفتم نمی خواهی مرا ؟ باشد نخواه ! اما ای کاش می گفتی چرا ؟
.
.
خدانگهدار عزیزم اما نمیشه باورم / توی چشام نگاه نکنی این لحظه های آخرم / آخه چطور دلم بیاد چشاتو گریون ببینم ؟
.
.
میروم شاید کمی حال شما بهتر شود / میگذارم با خیالت روزگارم سر شود
.
.
ای که از اول جاده به سکوت شدی گرفتار / منو از خاطره کم کن ٬ تا ابد خدا نگهدار
.
.
برو ای خوب من ، هم بغض دریا شو ، خداحافظ !
برو با بی کسی هایت هم آوا شو ، خداحافظ !
تو را با من نمی خواهم که « ما » معنا کنم دیگر …
برو با یک « من » دیگر بمان « ما » شو ، خداحافظ !
.
.
میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی ولی هیچوقت نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری که با خداحافظی بعضی ها از چشمت جاری میشه
.
.
رفتی اما دل من مانده برِ دوست هنوز / میبرم جسمی و جان در گرو توست هنوز
.
.
من که زندگیمو باختم ، واسه یه لحظه دیدنت / نزار بازم دل بپوسه ، دوباره وقت رفتنت
.
.
باران باشد ، تو باشی ، یک خیابان بی انتها باشد ، به دنیا میگویم : خداحافظ
errorSMS
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!
.
.
.
.
واپسین لحظه دیدار ، منو دست گریه نسپار ، توی تردید شب خدا نگهدار ، اگه خوابم اگه بیدار ، تو ی این فرصت تکرار ، بگو عاشقی برای آخرین بار
.
.
.
.
هنوز نیامده ای خداحافظ ؟ تقصیر تو نیست ، همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت نه دست که دل تکان می دهم
.
.
.
.
ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ
مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ
مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را
برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ
.
.
.
.
خداحافظ ای ماه شبهای تارم
خداحافظ ای درد جانسوز جانم
خداحافظ ای عشق روزای خوبم
خداحافظ ای شور و شوق حضورم
.
.
.
.
آمدی چه زیبا ، گفتم دوستت دارم چه صادقانه ، پذیرفتی چه فریبنده ، نیازمندت شدم چه حقیرانه ، به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی چه ناجوانمردانه ، واژه غریب خداحافظ به میان آمد چه بی رحمانه ، و من سوختم چه عاشقانه ،
.
.
.
.
میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد ، پس خدانگهدار میگویم شاید از سر اتفاق ، یک نفر دست هایش تکان بخورد .
.
.
.
.
شرر زدی جگرم ، نازنین خداحافظ
شکست بال و پرم ، نازنین خداحافظ
دوان به سوی توبودم ، که از جفا تیری
زد عشق بر کمرم ، نازنین خداحافظ
.
.
.
.
برو باشد ولی من هم خدا و عالمی دارم ، من از دنیا گله مندم که از مهر تو کم دارم ، ببین یک خواهشی دارم مرا در خود کمی حل کن ، نگو رفتم خداحافظ کمی دیگر معطل کن .
.
.
.
.
بیخودی متاسف نباش
تو آمده بودی که بروی اصلا!
تو چه می دانی چه ترسی ست
ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ؟
.
.
.
.
این قصه هم رسیده به پایان خداحافظ
جان شما و خاطره هامان خداحافظ
من میروم بدون تو اما دعایم کن
در اولین تراوش باران خداحافظ
.
.
.
.
خداحافظ برای تو چه آسان بود
ولی قلب من از این واژه لرزان بود
خداحافظ برای تو رهایی داشت
برای من غم تلخ جدایی داشت
.
.
.
.
طعم ِ خیس ِ اندوه و اتفاق ِ افتاده
یک … آه ! … خداحافظ یک فاجعه ی ساده
خالی شدم از رویا ، حسی منو از من برد
یه سایه شبیه من ، پشت پنجره پژمرد
.
.
.
.
خدا لعنت کند بر واژه ها حتی خداحافظ !
که یعنی آتشی افتاده در من با خداحافظ !
سکوت افتاده مثل رعشه ای بر استخوانهایم
شبیه موج سرد ساحل دریا خداحافظ]
ERRORsms
خداحافظ طلوعم
خداحافظ غروبم
خداحافظ تو ای تنها امیدم
.
.
.
.
میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی
ولی هیچ وقت نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری
که با خدا حافظی بعضی ها از چشمت جاری میشه
.
.
.
.
ای که از اول جاده به سکوت شدی گرفتار
منو از خاطره کم کن ٬ تا ابد خدا نگهدار
شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از این دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
.
.
.
.
روزی صد بار با هم خداحافظی می کردیم اما افسوس معنای
خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم
.
.
.
.
میروم شاید کمی حال شما بهتر شود
میگذارم با خیالت روزگارم سر شود
خدا حافظ برای همیشه
.
.
.
.
تو رفتی شاخه عشقم شکسته
به چشمم شبنم حسرت نشسته
نگاهی هم نکردی وقت رفتن
نگاهی که سراسر اشک بسته
.
.
.
.
گفتی محبت کن برو
باشد خداحافظ ولی
رفتم که تو باور کنی
دارم محبت می کنم
.
.
.
.
خدا حافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم
نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم
نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارمhttp://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
در این هیاهوی شلوغ
” یادت لحظه ای مرا گم نمیکند”
و به هرجا میروم پیش تر از من آنجاست !
.
.
.
یادت برایم
همانند قصه سیگار پیرمردیست
که سالهاست میگوید نخ آخر است …
.
.
.
تو” آن نیستی که به یادت بیاورم ،
“تو” آن همیشه ای که به یادم می مانی . . .
.
.
.
دریــا مــیشــوم؛
وقتــی هــر شــب
در بستــرم، یــــاد تــو جــاری ســت؛
مثــل رود . . .
.
.
.
زیباست یادت،
اگر خودت بودی چه غوغایی میکردی!
.
.
.
در دفتر دل یاد تو سر مشق من است
یاد من هم نکنی , یاد تو تکلیف من است . . .
.
.
.
تو مرا فریاد کن ای هم نفس / این منم آواره ی فریاد تو
این فضا با بوی تو آغشته است / آسمانم پر شده از یاد تو . . .
.
…
.
.
یادت …
پرچم صلحیست،
میان ِ شورش ِ این همه فکر…
.
.
.
یـــــــــــــــآد
چراغی که مال من است
ولی خاموش در دل های همـــه
.
.
.
.
هر دو چشمان تو دنیای من است
گر نمیبینم تو را ، یادت نگهدار من است . . .
.
.
.
برایم دعا کن!
اجابتش مهم نیست!
نیاز من به آرامشی است که بدانم تو به یاد منی…
.
.
.
عتیقه شـــــدم در یـــادها بی آنکه قدیمـــی باشـــم
.
.
.
کاش فاصله ها اجازه میدادند ،
وقتی قلب ها به یاد هم می تپند ، در کنار هم باشند
به یادتــــــــــم
.
.
.
باز یادت میکنم تا نگویی بی وفاست
از شما دورم ولی این دل همیشه با شماست!
.
.
.
میدونی محبت یعنی چی ؟
م = من ح= حالا ب= به یاد ت = توام
.
.
.
وقتی کسی دیر به دیر ازم یاد می کنه؛
نگرانش نمی شم؛
حتما شاد بوده از یادش رفتم …
.
.
.
برایم در ردیف کسانی هستی که به قول نیما یادت روشنم می دارد
.
.
.
تقدیم به آنکه دارمش دوست
تقدیم به آن که قلبم از اوست
اگر مهتاب از تن بر کند پوست
جدا هرگز نگردد یادم از دوست
.
.
.
.
یادی از ما کن ای عزیز دوست داشتنی
ای که هستی پیش ما شیرین تر از بستنی
تو مال من میشوی و من مال تو
زندگی میشود لحظه به لحظه خواستنی
.
.
.
همه ی حواسم را جمع میکنم تا خیالت را کم کنم
اما تمام یادت در”من” ضرب میشود و “من” تقسیم میشوم در “تو” …
می بینی ؟ عجب دنیای بی حساب و کتابی ست ؟
.
.
.
قول داده اَم…
گاهـــی
هَر اَز گاهـــی
فانـــوس یادَت را
میان ایـن کوچه ها بـی چراغ و بـی چلچلـه، روشَـن کنَم
خیالـت راحـَــت! مَـن هَمان منـــَــم؛
هَنوز هَم دَر این شَبهای بـی خواب و بـی خاطـــِره
میان این کوچـه های تاریک پَرسـه میزَنـَم
اَما بـه هیچ سِتارهی دیگـَری سَلام نَخواهــَـم کَرد…
خیالَت راحَت !
وجودت را بر ماندگارترین ستون خوبیها مینگارم
تا بدانی یادت برایم همیشه عزیز بوده و تا همیشه عزیز خواهد ماند
.
.
.
درشب فاصله ها ، خاطره ها مهمان من است
یاد تو روشنی کلبه ویران من است
.
.
.
گاهی مرا یاد کن …
من همانم که اگر ساعتی از من بی خبر بودی
آسمان را به زمین می دوختی …
.
.
.
باز هم از یاد تو ، شعله به پا خواسته / آتش سرخش ز نور ، قلب من آراسته
زردی روی مرا ، نیک تماشا نما / شمع وجود من از دوری تو کاسته
.
سایر جملات زیبا برای یاد کردن در ادامه مطلب
.
.
اگر پرسند آخرین نفست به یاد کیست ؟
گویم به یاد کسی که بی وفایی در ذاتش نیست
.
.
.
تا زمین در گردش و تا آسمان در چرخش است
یاد یاران چون شما در قلب ما آرامش است…
.
.
.
جنس من از آهن و از سنگ نیست / من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست
حال دل از من نمیپرسی چرا / حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست . . .
.
.
.
روزهاست از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد
اگر باران بند بیاید از این خانه می روم
.
.
.
آن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند
یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امشب به یاد کیست که یادم نمیکند
.
.
.
شاید با هم بودن سخت تکرار شود اما به یاد هم بودن را هر لحظه میتوان تکرار کرد
.
.
.
اگر نسیمی شانه هایت را نوازش کرد
بدان آن هوای دل من است که به یادت می وزد
.
.
.
باوفا! مهر تو اندر جان ماست
زندگی بی دوستی زندان ماست
کم بزن آتش دل بی تاب را
یاد خوبت روز و شب مهمان ماست . . .
.
.
.
عجب رسمی ست رسم آدمیزاد / که دور افتاده را کم میکنند یاد
که دور افتاده حکم مرده دارد / که خاک مرده را کی میبرد باد
.
.
.
من یاد خوش دوست به دنیا ندهم / لبخند خوشش به حور رعنا ندهم
گر یاد کند مرا هر از گاهی چند / گرد رخ وی به چشم بینا ندهم
.
.
.
آسمانم انتهایش قلب توست / مهربان این آسمان از آن توست
آسمانم هدیه ای از سوی من / تا بدانی قلب من هم یاد توست
.
.
.
بی هیچ دلیلی “به یادت هستم“ تا نقض کنم قانونی را که علت می طلبد
.
.
.
آموخته ام: کسی که یادم نکرد من یادش کنم شاید او تنهاتر از من باشد
.
.
.
علت.. بی خوابی ام.. را.. چگونه.. بگویم..
وقتی.. یاد.. تو.. از.. سقف.. اتاقم.. چکه.. میکند…
http://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
واژه ها حرف ها و کلام ها در گذر زمان میآییند و میـــــــــرونند
اما خاطره خوش باهم بودن هستـــــــ که میماند
افتخاریستـــــــ در کنار شما بودن حتی اگر فراموش شدم …
.
.
.
شنیــده بودم که “خاک سرد است”
ایـــن روزها اما انگار آنقـــدر هوا ســـرد است،
که زنــده زنــده فراموش می کنیــم یکدیگـــر را
.
.
.
فراموش کردنت برایم مثل آب خوردن بود
از همان آب هایی که می پرد توی گلو و سالها سرفه میکنیم !
.
.
.
هرگز نفهمیدم فراموش کردن درد داشت یا فراموش شدن …
به هر حال دارم فراموش می کنم فراموش شدنم را …
.
.
.
ماههاست فراموشش کرده ام ؛
خاطراتش را هم … !
ولی نمی دانم دستانم چرا هنوز به نوشتن نامش
ذوق میکنند !
.
.
.
برسنگ مزارم بنویسید آشفته دلی خفته دراین خلوت خاموش …
او زاده ی غــم بـود کـه از خــاطــر دوستـــان گشــت فراموش …
.
.
.
نامت را
خاطراتت را
بوسه هایت را
و لمس حس بودنت را
همه و همه را به دست سرد باد سپردم
یادم تو را فراموش…
.
.
.
برایـ ـــم مهم نیسـ ـــت چه میشـــود؛
به همــــه ی باورهـ ـــایم سوگنـ ـــد
هیچ چیـ ـــزی برایــ ــم مهـ ـــم نیسـ ــت!
فراموشـ ــت نمیکنـ ـــم
یک کـ ـــلام
و این یعنـ ـــی
نهایـ ـــت خوشـ ــبختی!!
.
.
.
خواستم خودمو گول بزنم ؛ همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای و گفتم
فرامــــــوش . . .
یه چیزی ته قلبم خندید و گفت : یادمه
.
.
.
در عرض یک دقیقه می شه یک نفر رو خرد کرد
در یک ساعت می شه یک نفر رو دوست داشت
و در یک روز فقط یک روز می شه عاشق شد
ولی یک عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد . . .
.
.
.
فراموش کردن تو هنر میخواهد و من بی هنرترین انسانم
.
.
.
“خاموشی” بهانه است…
مشترک مورِد نظر، “فراموشی” دارد!
.
.
.
تمام سپاس من از کسی است که به من نیاز نداشت؛ اما فراموشم نکرد…
.
.
.
بـه خـــــودم قــول میدهـــــم کــــه فــــــــراموشــــت کـــــــنم
وقـــتی صـــبــح میشـــــــود تــو را کـه نـه …
ولــــــی !
قــــــــولم را فـــــــرامـــوش میکـــــــنم !!!
.
.
.
اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است !
اینجا گم که مى شوى به جاى اینکه دنبالت بگردند ، فراموشت مى کنند …
.
.
.
فراموش کردنت کار سختی نیست !!!
کافی است دراز بکشم ، چشم هایم را ببندم و برای همیشه … بمیرم !
.
.
.
وقتى که میگى :
“دیگه برای همیشه فراموشش کردى”
و هیچ احتیاجى بهش ندارى و تمام بد و بیراه های دنیا رو نصیبش میکنى …
دقیقا همون زمانیه که :
بیشتر از همیشه دلت براش تنگ شده …
ما بخار شیشه ایم ؛ نازمون کنی اشکمون در میاد چه برسه فراموشمون کنی !
.
.
.
خاطره تنها مدرکی است که فراموشی را محکوم می کند ، پس بمان در خاطرم !
.
.
.
تنها یک برگ مانده بود …
درخت گفت : منتظرت میمانم !
برگ گفت : تا بهار خداحافظ !
بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود …
.
.
.
تا عشق تو آمد در قلبم ، تو رفتی
تا آمدم بگویم نرو ، رفته بودی
تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم …
.
.
.
عادت می کنم :
به داشتن چیزی و سپس نداشتنش
به بودن کسی و سپس به نبودنش
تنها عادت می کنم … اما فراموش نه !!!
.
.
.
اشک خشک میشه ، خنده محو میشه ، اما یاد تو فراموش نمیشه !
.
.
.
تو آسمون عاشقی ستاره پیدا نکنی
مدیون اشکای منی اگه فراموشم کنی
.
.
.
چون به کام دل نشد دستی در آغوشت کنم / میرم تا در غبار غم فراموشت کنم
سر در آغوش پشیمانی گذارم تا تو را / ای امید آتشین با گریه خاموشت کنم
.
.
.
دیروز می مردن ، فراموش می شدن آرام آرام …
امروز چه زود از یاد می رویم بی آنکه بمیریم …
.
.
.
“بر باد رفته” صد بار بهتر است از “از یاد رفته” !
.
.
.
می روی و من تحمل می کنم نبودنت را
می مانم و تو فراموش می کنی بودنـم را
.
.
.
تمومه عمر آوازم ، دیگه خاموشه خاموشم / نمیری هرگز از یادم ، من از یادت فراموشم
شروع رفتنت بی من ، شروع شعر اندوهه / بدون بعد از تو یاد تو ، برام سنگین تر از کوهه
.
.
.
بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد
.
.
.
این روز ها یکدیگر را چه خوب فراموش میکنیم
همه ی کارهایمان به این خوبی بود ، چه خوب بود
.
.
.
تقدیم به همه فراموشکارای دنیا
وقتی تو پاییز روی برگای زرد و خشک پا میذاری
یادت باشه همین برگا یه روزی بهت نفس می دادن
.
.
.
به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را ، گردبادهای فراموشی حرمت نمی شناسن
.
.
.
سخت ترین دو راهی: دوراهی بین فراموش کردن و انتظار است
گاهی کامل فراموش میکنی و بعد می بینی که باید منتظر می ماندی
و گاهی آن قدر منتظر می مانی که می فهمی زودتر از اینها باید فراموش میکردی
.
.
.
گر توانی از محبت حلقه در گوشم کنی
حیف باشد که مرا چون شمع خاموشم کنی
من که از یاد تمام آشنایان رفته ام
وای بر من گر تو هم روزی فراموشم کنی
.
.
.
تقدیم به کسی که اسمش انتها ندارد
محبتش پایان ندارد ، فراموشیش امکان ندارد
.
.
.
شکسته این جماعت بال ما را
پریشان کرده ماه و سال ما را
تو هم ای بی وفا از ما بریدی
نمی پرسی دگر احوال مارا
هنوز اون روز فراموشم نمی شه
که با دست قشنگت روی شیشه
کشیدی عکس قلبی و نوشتی
واسه امروز و فردا و همیشه
.
.
.
.
آرزوی من اینست که دو روز طولانی
در کنار تو باشم فارغ از پشیمانی
آرزوی من اینست یا شوی فراموشم
یا که مثل غم هر شب گیرمت در آغوشم
برف آمد و پاییز فراموشت شد
آن گریه ی یک ریز فراموشت شد
انگار نه انگار که با هم بودیم
چه زود همه چیز فراموشت شد !!!
.
.
.
.
مینویسم روی صفحه ی غریب زندگی
من فراموشت نمی کنم عزیز ، به سادگی
.
.
.
.
اگه فراموشم کنی میرم سراغ سرنوشت
میگم چرا اسم منو فقط تو قلب تو نوشت
اگه فراموشم کنی سلطان قصر غم میشم
مثل یه شمع بی فروغ لحظه به لحظه کم میشم
.
.
.
.
موجی از عشق رو به ساحل دلت میفرستم تا بدانی فراموش نشدنی هستی
.
.
.
.
هروقت تونستی برف رو سیاه کنی
کلاغ را سفید کنی
هروقت تونستی آتش را ببوسی
تو آب نفس عمیق بکشی
هروقت تونستی اشک سنگ رو ببینی
شادیه غم را ببینی
اون موقع من تو را فراموش خواهم کرد
.
.
.
.
من هر روز تلاش می کنم که در خاطرم بماند
و تو هر روز تلاش می کنی که فراموش کنی
چه بلاتکلیفند خاطراتمان !!!
.
.
.
.
معمولا آدما از اینکه بعد از مرگ فراموش بشن وحشت دارن
ولی چه سخته زنده باشی و فراموش بشی
.
.
.
.
اگه با تنهایی و غم تموم بشه عمرم
بدون که تو رو فراموش نمیکنم عمراً
.
.
.
.
گفته بودم بعد از این باید فراموشش کنم
دیدمش از یاد بردم گفته های خویش را
تا به من نزدیک شد گفتم سلام ای آشنا
گفتم اما نشنیدم جز صدای خویش را
.
.
.
.
از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد
غمهای زمانه را فراموشم کردhttp://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
دور که میشوم، نزدیکتر می آید…!
نزدیک که میشوم، دورتر میرود…!
انگار که این ” فاصله ”
همیشه باید به شکلی رعایت شود !
.
.
.
زمستان است
و من شنیده ام روزها کوتاه تر میشوند
ولى . . .
نمیدانم چرا دارند این روزها
هى بلندتر میشوند، بى تو !
.
.
.
بین
من و تو
مرگ نمی تواند جدایی بیندازد…
فاصله که دگر هیچ…
.
.
.
در دوری لذتی است که در با هم بودن نیست
چون در با هم بودن ترس از فراق است و در دوری شوق دیدار . . .
.
.
.
رفتــه ای
و مــن هــر روز،
بــه مــوریــانــه هــایــی فکــر مــی کنــم
کــه آهستــه و آرام
گــوشه هــای خیــال ام را مــی جــونــد!
تــا بــی “خیــال” نشــده ام،
بــرگــرد . . .
.
سایر دل نوشته های فاصله و دوری در ادامــه مطلب
.
.
هرگز از دوری این راه مگو!
و از این فاصله ها که میان من و توست
و هرگاه که دلت تنگ من است،
بهترین شعر مرا قاب بکن
به نگاهت بگذار!
تا که تنهایی ات از دیدن من جا بخورد!
و بداند که دل من با توست
و همین نزدیکی ست
.
.
.
گرچه از فاصله ی ماه به من دورتری
ولی انگار همین جا و همین دورو بری
ماه میتابد و انگار تویی میخندی
باد می آید و انگار تویی میگذری
.
.
.
میخواستم تصویر با تو بودن را نقاشی کنم،
دیدم فاصله بینمان در ورق جا نمی شود،
کمی نزدیکتر بیا
میخواهم با تو بودن را حس کنم …
.
.
.
استخوان هایم را به دانشمندان بسپارید …
شاید بفهمند نه یخبندانی بود نه بیماری مهلکی !
من از دوری تو منقرض شدم …
.
.
.
آنقـدر نیستـی
کــه گاهــی حـــس مـی کنـم
عشــق را نسیـه به مـن داده ای
بی تـابــم !
نقـــد می خــواهـمــت . . .
.
.
.
مثل این که این دل، آدم بشو نیست !
با لبخندت خر می شود و با دوریت سگ !
.
.
.
.
امتداد فاصله از اعتبار عاطفه نمی کاهد
همیشه هستی ، همین حوالی . . .
.
.
.
میان آن همه الف و ب و مشق دبستان …
آنچه در زندگی واقعیت داشت خط فاصله بود …
.
.
.
چندان هم دور نیستی ؛
فقط به اندازه ی یک نمیدانم از من فاصله گرفته ای !
آری ، “نمیدانم” کجایی ؟
.
.
.
گـوش مـاهـی هـای سـاکـت
جـیـرجـیـرک هـای خـامـوش
کـلاغ هـای بـی خـبـر
هـمـه بـه احـتـرام نـبـودنـت سـکـوت کـرده انـد . . .
.
.
.
بدون قافیه ماندم، دل غزل تنگ است
چقدر شاعر این روزها دلتنگ اســـت
مرا به خال لب دوست بازگردانـیــــــد
اگر چه بین من و او هزار فرسنگ است
.
.
.
مگر بین منو تو چقدر فاصله است
که هر چقدر سکوت میکنم …
نمیشنوی ؟
.
.
.
اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست
وفا آن است که اسمت را درون سینه ام دارم
.
.
.
روزگـار نبودنت را برایم دیـکـتـه می کند
و نـمـره ی من باز می شود صـفر !
هنوز نـبودنـت را یاد نگرفته ام …
.
.
.
با یک عالمه فاصلـــه از خودم
انتظــــار دارم به تو برسم !
از اول هم آرزوهـــــایم محــــال بودند …
.
.
.
اونی که گفته :
دوری و دوستی !
یا طعم دوستی رو نچشیده ؛
یا درد دوری نکشیده …
.
.
.
بــآ مـَن از بـودن بـگـــو …
گـوشــم را کــَـر کـرده….
هـیـآهـوـےِ نــَـبودنـتـــ ـــ ـ
.
.
.
طب مدرن ، طب سنتی ، طب سوزنی ، همه را امتحان کرده ام
درد بی درمان است درد دوریت !
.
.
.
زمانی “من و تو ” بودیم و “دیگران” در کنارمان
حال ” من و تو “هستیم اما “دیگران ” بین مان
.
.
.
.
اگر چه از تو دور هستم اما تو را در قلب خویش حس میکنم
حتی نزدیکتر از آن دو عاشقی که در آغوش هم هستند …
.
.
.
چه خوش خیال است
فاصله را میگویم
به خیالش تو را از من دور کرده نمیداند جای تو امن است
اینجا در میان دل من …
.
.
.
قسمت این بود که من با تو معاصر باشم
تا در این قصه ی پر حادثه حاضر باشم
تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم
.
.
.
می نوشم …
نه چای نیست…
قهوه هم نیست…
حتی شوکران هم نیست
اما تلخ است…
تلخ تر از آنچه تصورش را کنی…
سالها قهوه ها را تلخ نوشیدم…
چای را هم…
من اینبار ثانیه های دور از او را می نوشم و نفس میکشم
و این تلخ… فرق دارد…
این تلخ جان فرساست…
.
.
.
تو می گذری…من می گذرم
تو از من – من از دل
تو می خندی…من می خندم
تو به من – من به روزگار
تو می گریزی…من می گریزم
تو از عشق – من از خاطره
تو می روی…من می روم
تو از اینجا - من ازاینجا
کاش می فهمیدی از اینجا ……. تا …… اینجا
چقدر فاصله است !
چه فرقی دارد ، شهر ما خانه ی ما باشد یا نباشد ؟
وقتی تو نه در شهر ما هستی و نه در خانه !
.
.
.
کوتاه ترین قصه ی دنیا :
رفت … !
.
.
.
چندیست در نبودنت به ساعت شنی می نگرم ، یک صحرا گذشته است !
.
.
.
این روزها سنگین و نحس اند ، چه کنم ؟
لحظات هم بهانه ات میگیرند
رفتی و ردپایت در پس کوچه های قلبم باقی مانده است
.
.
.
امروز و فرداهایم ، پس فرداها ، همه و همه
خراب شده اند
بعد از تو
برگرد
.
.
.
با اینکه ازم دوری اما هر وقت دستمو میزارم رو قلبم ، میبینم سر جاتی !
.
.
.
اگر چه عاشقی پر شور بودیم / به خود نزدیک و از هم دور بودیم
شب و روز از جدایی میسرودیم / من و تو وصلهای ناجور بودیم . . .
.
.
.
یارم از بهر فراقت به کجا سر بزنم / شوق دیدار تو دارم ، به کجا پر بزنم ؟
.
.
.
گرچه کردم ذوقها از آشناییهای او / انتقام از من کشید، آخر جداییهای او . . .
.
.
.
سنگ هایی که به دیوار فراق تو زدم
کعبه میشد من اگر خانه بنا می کردم …
.
.
.
نفسم
تو در شمالی و من در جنوب
کاش دستی نقشه را از میانه تا کند
.
.
.
درد ، مرا انتخاب کرد
من ، تو را
تو ، رفتن را
آسوده برو ! دلواپس نباش
من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم
.
.
.
من صبورم اما ...
بی دلیل از قفس کهنه ی شب میترسم
بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند
میترسم
.
.
.
من
مثل بادکنکی به دست کودکی
هرجا می روی با یک نخ به تو وصلم
نخ را قطع کنی ، میروم پیش خدا !
.
.
.
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
همچو شهری که به روی گسل زلزله هاست
.
.
.
پای من خسته از این رفتن بود
قصه ام قصه دل کندن بود
دل که دادم به یارم دیدم
راهش افسوس جدا از من بود . . .
.
.
.
عقل گفت که دشوارتر از مردن چیست؟
عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است . . .
.
.
.
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
بااشک تمام کوچه را تر کردم
دیشب که سکوت خانه دق مرگم کرد
وابستگی ام را به تو باور کردم . .
.
.
.
یارم از من بی سببب رنجید و رفت / گریه را دید و بر من خندید و رفت
وقت رفتن دیگر از ماندن نگفت / قصه ناگفته ها را نشنید و رفت
تشنه بودم همچو دشتی پر عطش / مثل باران بر تنم بارید و رفت
گل فراوان بود از باغ من / غنچه ای نشکفته را برچید و رفت . . .
.
.
.
بی تو پیمودن شب ها شدنی نیست
شب های پر از درد که فرداشدنی نیست
گفتم که برایت بفرستم دل خود را
افسوس که نامه دلم تا شدنی نیست
.
.
.
مرا نمیخواهی دیگر میدانم
حتی اگر مرا ببینی هم نمیشناسی مرا دیگر میدانم
اینک همان نامه ای که برایم نوشتی را میخوانم
چه عاشقانه نوشته ای همیشه با تو میمانم
.
.
.
ببار ای باران ، ببار که غم از دلم رفتنی نیست،
اشکهای روی گونه ام دیدنی نیست.
ببار ای باران که این تنهایی تمام شدنی نیست،
آن لحظه های زیبا تکرار شدنی نیست.
ببار ای باران که شعر تلخ جدایی خواندنی نیست ،
غم تلخی که در سینه دارم فراموش شدنی نیست
.
.
.
هنوز هم نمیدانم اینجا چه فصلیست ، که من کال ماندم و به تو نمی رسم !
.
.
.
در قفس افتاده ام فکر رهایی نیستم
دل به عشقت داده ام فکر جدایی نیستم
.
.
.
انگشتانت را به من قرض بده…برای شمردن لحظه های نبودنت کم آورده ام…
.
.
.
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت / با صدایش آشنایم کرد و رفت
نوبت اوج رفاقت که رسید / ناگهان تنها رهایم کرد و رفت
شنیدی میگن خیلی دور ، خیلی نزدیک ؟
اولی دستامونه ، دومی دلامونه
.
.
.
تو و فاصله با هم یکی شدید
من و پاهام به رسیدن ناامید
کاش میشد می رسیدم تا می دیدم
تو و فاصله به هم چیا میگید ؟؟؟ !!!
.
.
.
بعضی وقتها چشمم به قلبم حسودیشون میشه ، میدونی چرا ؟
چون تو همیشه تو قلبمی ، ولی از چشم دوری !!!
.
.
.
فکر کردم آسمان را می توان تسخیر کرد
آب اقیانوس را با آه خود تبخیر کرد
فکر کردم رفتنت را می توان از یاد برد
هیچ دانستی ؟ دلم را رفتن تو پیر کرد
.
.
.
نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن
ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد
.
.
.
به وسعت ندیدن نگاهت خسته ام
چگونه بشکنم ثانیه های سنگین دوریت را ؟؟؟
.
.
.
هرجا تو باشی دل من همون جاست
حتی اگه فاصلمون یه دنیاست
.
.
.
مرا از خود رها کردی و رفتی
مرا آنگه که تنها مانده بودم
ولی من باز هم هستم به یادت
اگر چه دور هستم از سرایت
.
.
.
همیشه ، دور بودن به معنای فراموش کردن نیست ، گاهی فرصتی است برای دلتنگ شدن
.
.
.
مست آن یارم که در تنهاییم یادم کند
از فراق و دوری خود سخت بیمارم کند
.
.
.
و با دلتنگی های من ، تو با این جاده همدستی
تظاهر کن ازم دوری ، تظاهر میکنم هستی
.
.
.
همیشه فکر می کردم غم انگیزترین غروب ، غروب زندگیست
ولی تازه فهمیدم هیچ غروبی غم انگیزتر از دوری تو نیست
.
.
.
خودت نیستی صدات مونده
صدات چشمامو گریونده
دلم روی زمین مونده
فقط از تو همین مونده
.
.
.
نگران خودمم که چجوری بی تو بمونم ؟
دوری و ندیدن تو کاره من نیست ، نمی تونم
.
.
.
یکی می پرسد : اندوه تو از چیست ؟
سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟
برایش صادقانه می نویسم : برای آنکه باید باشد و نیست
.
.
.
شبیه برگ پاییزم همیشه قسمت بادم
ز تو دورم ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
.
.
.
چشماتو ببند !!! بستی ؟
حالا باز کن !!! باز کردی ؟
چقدر طول کشید ؟
همین قدر هم نمی تونم دوریتو تحمل کنم !
.
.
.
تو که درد دل دیوانه ی من می دانی
چند دور از تو خورم ، خون جگر پنهانی ؟
.
.
.
به تو عادت دارم
مثل پروانه به آتش ، مثل عابد به عبادت
و تو هر لحظه که از من دوری ، من به ویرانگری فاصله می اندیشم
در کتاب احساس ، واژه فاصله یک فاجعه معنا شده است
تو توانایی آنرا داری که به این فاجعه پایان بخشیhttp://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
مات شدم
از رفتنت !
هیچ میز ِ شطرنجی هم درمیان نبود
این وسط فقط یک دل بود
که دیگر نیست!
.
.
.
ای کاش . . .
قانون همه ی دوستی ها این بود :
یا رفاقت تعطیل ..
یا جدایی هرگز ..!
.
.
.
دردناک ترین جدایی ها آنهایی هستند که،
نه کسی گفت چرا و نه کسی فهمید چرا !
.
.
.
آتش زدن به یک “سرنوشت”
کبریت نمی خواهد که !!
“پـــا” می خواهد …
که لگد بزنی به همه دارایی یک نفر …
و …
بـــــــــروی .. !!
.
.
.
هوا بارانی ست ولی شیشه ؛ چرا بخار نمیگیری ؟
نترس ؛ رفت … دیگر اسمش را رویت نمی نویسم !
.
.
.
جـــدایــی مــان ؛
هیــچ یکـــ از تشــریفــاتــــ آشــنایمــانــــ را نــداشتـــ
فقــط تــو رفـــتــی
و منــــ ســعیــــ کـــردمـــ
ســـ ــنگــــ دل بــاشـــمــــ
.
.
.
صدای پای تو که می روی
و صدای پای مرگ که می آید…
دیگر چیزی را نمی شنوم !
.
…
.
.
درد دارد…
وقتی با نسیمی برود…
کسی که به خاطرش به طوفان زده ای…
.
.
.
نباشی؛
برای ِ من هیچ اتفاقی نمیافتد!
فقط گاهی موهایِ صورتم سفید میشود
گاهی موهایِ سَرم می ریزد . . .
.
.
.
.
چشمان مرا به چشمهایش گره زد
بر زندگیم رنگ غم و خاطره زد
او رفت ولی نه طبق قانون وداع
یکبار فقط به شیشه ی پنجره زد . . .
.
.
.
خنک شدى ؟
اما من هنوز داغم از رفتنت در این سرماى بى رحم !
.
.
.
درنگ
عجب دنیای عجیبیست!
رفتن و ماندن من به یک نقطه بند بود
زمانی که گفتی”برو”
چقدر عاشقانه می شد ، اگر نقطه اش بالا بود . . .
.
.
.
بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود
چه بیقرار بودی زودتر بروی
از دلی که روزی بی اجازه وارد آن شده بودی…
من سوگوار نبودنت نیستم !!
من شرمسار این همه تحملم …
.
.
.
همیشه جرات عاشقانه جدا شدن رو داشته باش
اما حقارت به زور نگه داشتن رو به دوش نکش
.
.
.
کار سختی پیش رو دارم : بعد از رفتنت باید زنده بمانم !
.
.
.
عیسی را،
به صلیب هم نمی کشیدند ،
می کشتند
مثل تو،
که اگر مرا از یاد نمی بردی ،
می رفتی
.
.
.
هنوز هم مثل انشاهای دوران دبستان با نتیجه گیری مشکل دارم . . .
“ چرا رفتی ؟ ”
.
.
.
ســـوم
هفتــــم
چهلـــم
ســـــال . . .
چنـــد ســــال دیگــــر
بایــــد عــــزادار نبـــودن هایـــــت باشــــــم . . .؟
.
.
.
فقط رفت بدون کلامی که بوی اشک دهد …
فقط رفت بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد …
فقط رفت … فقط رفت و من شنیدم که توی دلش گفت : راحت شدم …
.
.
.
یادت هست…؟!
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود…؟!
و من سکوت کردم…
دیدی …! جاده جایی نرفت…!
آن که رفت ، تو بودی
راهی نمیبینم ، آینده پنهان است اما مهم نیست
همین کافیست که تو راه را میبینی و من تو را . . .
.
.
.
من زبان برگ ها را می دانم …
مثلا “خش خش” یعنی “امان از جدایی”
پیش از جدایی از درخت هیچ برگی خش خش نمی کند …
.
.
.
آن روز که تو رفتی
از آن سو
و من هم از این سمت،
دنیا به دو پاره شد
به سویی و به سمتی
.
.
.
از روزهای رفته نگو
روزهای مانده را تعریف کن
با چند ماه خداحافظی کنم
به چند خورشید سلام
تا بیایی …. ؟!
.
.
.
.
روزی ازم پرسیدی بزرگترین آرزوت چیست ؟
گفتم بر آورده شدن آرزوی تو !
ولی ندانستم آرزوی تو جدایی از من است . . .
.
.
.
آنـــــقـَـدر پـُشــتـــِ سـَـرَت آب ریخــتــمــــ…
کــ ه تَـمـامـــِ کـوچـه سـَـبـز شـُـد !
پـــس چـِـرا نـیـامـدی ؟!
.
.
.
هوای بوی تنت را کرده ام ، می دانی . . .
پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است . . . !
.
.
.
همه یهویی ها خوبن :
یهویی بغل کردن
یهویی بوسیدن
یهویی دیدن
یهویی سورپرایز کردن
یهویی بیرون رفتن
یهویی دوست داشتن
یهویی عاشق شدن
اما امان از یهویی رفتن !
.
.
.
پرنده ی مهاجری که مقصودش کوچ است؛
به ویرانی لانه اش فکر نمی کند!
.
.
.
ابراهیم که نیستم میگذاری میروی …
این آتش نبودنت بر من گلستان نخواهد شد !!!
.
.
.
رهایم کردی چرا که برهنگیت را نجوییدم ،
بوسه هایت را نطلبیدم و طعم گس گناه را نچشیدم !
رهایم کردی چرا که عشق ورزیدم !
.
.
.
از تراکم ابرها می ترسم
می روی
چتری برایم بگذار
تنها
زیر شلاق باران می ترسم
.
.
.
ای کاش آشنایی ها نبود یا به دنبالش جدایی ها نبود
یا مرا با او نمی کردی آشنا یا مرا از او نمی کردی ، جدا . . .
.
.
.
.
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم
دیشب که سکوت خانه دق مرگم کرد
وابستگی ام را به تو باور کردم . . .
.
.
.
او می رود دامنکشان
او می رود دامنکشان
او می رود دامنکشان
من…
زهر ِ تنهایی چشان…
و سالهاست،
…رفتنش هر غروب ، در ذهنم تکرار میشود
چه فرقی دارد ، شهر ما خانه ی ما باشد یا نباشد ؟
وقتی تو نه در شهر ما هستی و نه در خانه !
.
.
.
کوتاه ترین قصه ی دنیا :
رفت … !
.
.
.
چندیست در نبودنت به ساعت شنی می نگرم ، یک صحرا گذشته است !
.
.
.
این روزها سنگین و نحس اند ، چه کنم ؟
لحظات هم بهانه ات میگیرند
رفتی و ردپایت در پس کوچه های قلبم باقی مانده است
.
.
.
امروز و فرداهایم ، پس فرداها ، همه و همه
خراب شده اند
بعد از تو
برگرد
.
.
.
با اینکه ازم دوری اما هر وقت دستمو میزارم رو قلبم ، میبینم سر جاتی !
.
.
.
اگر چه عاشقی پر شور بودیم / به خود نزدیک و از هم دور بودیم
شب و روز از جدایی میسرودیم / من و تو وصلهای ناجور بودیم . . .
.
.
.
یارم از بهر فراقت به کجا سر بزنم / شوق دیدار تو دارم ، به کجا پر بزنم ؟
.
.
.
گرچه کردم ذوقها از آشناییهای او / انتقام از من کشید، آخر جداییهای او . . .
.
.
.
سنگ هایی که به دیوار فراق تو زدم
کعبه میشد من اگر خانه بنا می کردم …
.
.
.
نفسم
تو در شمالی و من در جنوب
کاش دستی نقشه را از میانه تا کند
.
.
.
درد ، مرا انتخاب کرد
من ، تو را
تو ، رفتن را
آسوده برو ! دلواپس نباش
من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم
.
.
.
من صبورم اما ...
بی دلیل از قفس کهنه ی شب میترسم
بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند
میترسم
.
.
.
من
مثل بادکنکی به دست کودکی
هرجا می روی با یک نخ به تو وصلم
نخ را قطع کنی ، میروم پیش خدا !
.
.
.
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
همچو شهری که به روی گسل زلزله هاست
.
.
.
پای من خسته از این رفتن بود
قصه ام قصه دل کندن بود
دل که دادم به یارم دیدم
راهش افسوس جدا از من بود . . .
.
.
.
عقل گفت که دشوارتر از مردن چیست؟
عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است . . .
.
.
.
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
بااشک تمام کوچه را تر کردم
دیشب که سکوت خانه دق مرگم کرد
وابستگی ام را به تو باور کردم . .
.
.
.
یارم از من بی سببب رنجید و رفت / گریه را دید و بر من خندید و رفت
وقت رفتن دیگر از ماندن نگفت / قصه ناگفته ها را نشنید و رفت
تشنه بودم همچو دشتی پر عطش / مثل باران بر تنم بارید و رفت
گل فراوان بود از باغ من / غنچه ای نشکفته را برچید و رفت . . .
.
.
.
بی تو پیمودن شب ها شدنی نیست
شب های پر از درد که فرداشدنی نیست
گفتم که برایت بفرستم دل خود را
افسوس که نامه دلم تا شدنی نیست
.
.
.
مرا نمیخواهی دیگر میدانم
حتی اگر مرا ببینی هم نمیشناسی مرا دیگر میدانم
اینک همان نامه ای که برایم نوشتی را میخوانم
چه عاشقانه نوشته ای همیشه با تو میمانم
.
.
.
ببار ای باران ، ببار که غم از دلم رفتنی نیست،
اشکهای روی گونه ام دیدنی نیست.
ببار ای باران که این تنهایی تمام شدنی نیست،
آن لحظه های زیبا تکرار شدنی نیست.
ببار ای باران که شعر تلخ جدایی خواندنی نیست ،
غم تلخی که در سینه دارم فراموش شدنی نیست
.
.
.
هنوز هم نمیدانم اینجا چه فصلیست ، که من کال ماندم و به تو نمی رسم !
.
.
.
در قفس افتاده ام فکر رهایی نیستم
دل به عشقت داده ام فکر جدایی نیستم
.
.
.
انگشتانت را به من قرض بده…برای شمردن لحظه های نبودنت کم آورده ام…
.
.
.
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت / با صدایش آشنایم کرد و رفت
نوبت اوج رفاقت که رسید / ناگهان تنها رهایم کرد و رفت
من شمع جان گدازم ، تو صبح جان فزایی / سوزم گرت نبینم ، میرم چو رخ نمایی
نزدیک این چنینم ، دور آن چنان که گفتم / نه تاب وصل دارم ، نه طاقت جدایی
.
.
.
خودش اول نگاهم کرد خدایا / به صد خواهش صدایم کرد خدایا
گناه این جدایی گردن اوست / که او آخر رهایم کرد خدایا
.
.
.
یک دو سه را شمردم تک تک / آهسته به دنبال تو رفتم با شک
وقتی بزرگ شدم فهمیدم / تمرین جداییست قایم باشک !
.
.
.
من و یک لحظه جدایی ؟ نتوانم !!! بی تو من زنده نمانم
.
.
حالا بدان تو که رفتی در حسرت بازگشت / یک آسمان اشک آن شب در کوچه پاشیده بودم
هرگز پشیمان نگشتم از انتخاب تو هرگز / رفتی که شاید بدانم بیهوده رنجیده بودم
.
.
همیشه تو را در نفس هایم احساس می کردم ، تو همیشه همراه من بودی ! علت جدایی تو از من ، من بودم !!!
.
.
میگن برای عاشق جهنمم بهشته / براش فقط جدایی تقدیر و سرنوشته
.
.
آسمون و ماه نقرش با یه عالمه ستاره / شاهدن که این بریدن دیگه برگشتی نداره
.
.
چو نی می نالم از داغ جدایی / دریغا ای نسیم آشنایی
چنان گشتم غبار آلود غربت / که نشناسم که خود بودم کجایی
.
.
تو پشیمون شدی و من ، دیگه صندوقچه ی دردم / سخته اما باورش کن ، من دیگه برنمیگردم
.
.
به لب های تو می سازم کلامی / سرود آشنایی یا سلامی
ندارم جز غم عشق تو در سر / ولی افسوس ها از من جدایی
.
.
مرا اینگونه باور کن ، کمی تنها کمی بی کس / کمی از یادها رفته ، خدا هم ترک ما کرده
.
.
تویی درد من و درمانم از تو / سرآغازم ز تو ، پایانم از تو
چنین که می دوی در رگ رگ من / جدا کی می کند هجرانم از تو ؟
خدا دیگر کجا رفته ؟ نمیدانم مرا آیا گناهی هست ؟ / که شاید هم به جرم آن ، غریبی و جدایی هست
.
.
عقل گفت که دشوارتر از مردن چیست ؟ عشق گفت فراق از همه دشوارتر است
.
.
ستاره در هوا می بینم امشب / زمین در زیر پا می بینم امشب
خدایا مرگ ده تا جان سپارم / که یار خود جدا می بینم امشب
.
.
گرچه با درد فراق تو کنار آمد دلم / یک دمی بی یاد عشق و خاطراتت نیستم
.
.
نمیدونم که چجوری فکر کنم تو رو ندارم / آخه تو سنگ صبوری ، چجوری دووم بیارم ؟
واسه من سخته جداییت ، بی تو دنیایی ندارم / زندگیم تیره و تاره ، بی تو فردایی ندارمhttp://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
بارانِ سربی میشود
وقتی نیستی میریزد بر سرم
خاطراتـــــتــــــ . . .
.
.
.
هیس …
حواس تنهایی ام را با خاطرات باتو بودن پرت کرده ام
بگو کسی حرفی نزند
بگذار لحظه ای آرام بگیرم …
.
.
.
به هم میرسیم ۳ نفر میشیم
من و تو و شادی
از هم دور میشیم ۴ نفر میشیم
تو و تنهایی , من و خاطره
.
.
.
می آیی . . .
عاشق می کنی . . .
محو میشوی . . .
تا فراموشت می کنم ، دوباره می آیی . . .
تازه می کنی خاطراتت را . . .
محو میشوی . . . .
.
.
.
مرا محکــم تر در آغوش خود بگیـر …
من هنوز هم نـمی خواهم تــو را …
به دسـت خاطرات ” لــعنـتـی ” بسپـارم …
.
.
.
میگوینــد: بــاران کــه میزنــد ,
بــوی ” خــاک “بلنــد می شــود…
امــا ,اینجــا بــاران کــه میزنــد ;
بــوی ” خاطــره ” بلنــد میشــود …!
.
.
.
دست خالی که نمیشود به پیشواز خاطره رفت !
من هم وقتی چمدانم پر از گریه شد راه میافتم …
.
.
.
دلم که گرفته باشد باصدای دستفروش دوره گرد هم گریه میکنم!
چه رسد به مرور خاطرات باهم بودنمان…
.
.
.
من هر روز تلاش می کنم که در خاطرم بماند
و تو هر روز تلاش می کنی که فراموش کنی …
چه بلاتکلیفند خاطراتمان !
.
.
.
ﻫﺮ ﺁﺩمی ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻭﺩ . . .
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ
ﯾﮏ جایی
به ﯾﮏ ﻫﻮﺍﯾﯽ
ﺑﺮمبگردد !
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻫﺴﺖ !
ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺧﺎﻃﺮﻩ !
.
.
.
خاطره یعنی یک سکوت غیر منتظره میان خنده هایی بلند!
.
.
.
میروم تا در آغوش خاک قرار گیرم ، و تمام خاطراتمان را به خاک بسپارم
چون دیگر بعد تو پناهی بهتر از آغوش خاک ندارم . . .
.
.
.
گاهی باید فاتحه خاطره ای رو خوند !
وگر نه همون خاطره فاتحه تو رو می خونه . . .
.
.
.
کوه های غرورم از گناه رفتنت آب شده ؛ تا قبل از سیل برگرد …
سیل که بیاید همه را با خود می برد حتی خاطراتت را !
.
.
.
موقع Delete فولدر خاطراتت ، ذهنم Error می دهد !
گمانم یکی از فایلها در حال اجراست . . .
.
.
.
زیر درخت سیب نذر کرده ام به آمدنت …
فصل شکوفه زدن از خاطرات نزدیک است !
.
.
.
از بعضی از آدمها تنها خاطره می ماند !
از بعضی های دیگر هم هیچ !
خاطره ساختن لیاقت می خواهد !
.
.
.
کاش دفتر خاطراتم چراغ جادو بود
تا هروقت از سر دلتنگی به رویش دست می کشیدم ،
تو از درونش با آرزوی من بیرون می آمدی …
.
.
.
من خاطرت را میخواستم نه خاطره ات را . . .
.
.
.
چه تلخ است علاقه ای که عادت شود . . .
عادتی که باور شود . . .
باوری که خاطره شود . . .
و خاطره ای که درد شود . . .
.
.
.
یادت هست ، خیالت هست ، خاطراتت هست
فقط کمی جای تو خالیست ، نمی آیی ؟
.
.
.
تقصیر تو نبود !
خودم نخواستم چراغ قدیمی خاطره ها خاموش شود !
خودم شعرهای شبانه اشک را فراموش نکردم !
خودم کنار آرزوی آمدنت اردو زدم !
حالا نه گریه های من دینی بر گردن تو دارند ،
نه تو چیزی بدهکار دلتنگی این همه ترانه ای . . .
.
.
.
بعضی دوستیا شوخی شوخی میان و جاگیر میشن توی دلت !
تبدیل به یه عشق عمیق میشن …
ته نشین میشن توی قلبت …
ولی یه روز خیلی راحت تو سکوت میرن !
اونجا باورش سخته ، اونوقته که باید بلد باشی چطور با یه خاطره کنار بیای !
.
.
.
درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم
و به آنها وابسته می شویم
هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود
پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد
باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویمhttp://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm
…
خاک بر سرِ تمامِ این کلمات
اگر تو از میانِ تمامشان
نفهمی من دلتنگم . . . !
.
.
.
میـــــــ ـان دِلتَنگــــــی هایَــــــم باشــ ـــــــ تا فَراموشَـــ ـــت نَکُــــــنَم…
تا بــــه یاد داشـــ ـــته باشَمَـــــت…
تا بویَـــ ــــت را حِــس کُنَـــــــم…
تا بِــــــ ـدانَــــم که هَستـ ـــــی…
تَـــــــ ـمامِ دُنیـــ ــــام قَلبَــــمه…
دنیـــ ــــام باشــــ ـــه واسه تــ ـــــــو…
تا بِدانــــ ـــی میانِ ثانیــــ ـــه هایِ دِلتَنگیـــــهامـــ تــــــو وجــــــ ــــود داریــــ ـــ….
فَــقَط تـــ ــــو
.
.
.
رسم ” خوب ” ها همین است
حرف آمدنشان شادت می کند
و حرف رفتنشان با دلت چنان می کند
که هنوز نرفته،
دلتنگشان می شوی . . .
.
.
.
آرام بگیر دلم …
تنگ نشو برایش …
مگر نشنیدی جمله ی آخرش را !
“چیزی بینمان نبوده”
.
…
.
وزن دار نمے گویم
قافیہِ هم نمے گذارم
بے پرده و رک مے گویم
دلتنــــــگم
.
.
.
نه توان خواستن دارم
نه
توان
فراموش کردن
سهم من از تو چیست؟
فقط
“دل تنگى”
.
.
.
.
از خلاصه ی روز های انتظار،
که میدانم حوصله به خرج نمی دهی تا تمامی حرفهایم را بشنوی !
فقط این را میگویم :
دلتنگی ام آنقدر بزرگ شده است که اگر ببینی شاید نشناسی . . . !
.
.
گنـاه ِ ڪیستــــــــــ ؟!
حاבِثـﮧ ـها ؟
فاصِلــﮧ ـها ؟
פֿاطِره ـها ؟
جاבه هاے ِ בور و בراز ؟
یــــا
בل ِ مـَטּ ؟ … ڪـﮧ برای تو تَنگ شـُבه است !
.
.
.
دلتنگــــــــــی
خیابــــــــــان شلوغی است ک تودرمیانه اش ایســــــــــتاده باشی،
ببینی می آیــــــــــند،ببینی میرونــــــــــد وتوهمچنان ایستــــــــــاده باشی…
.
.
.
اینکه دلم تنگ می شود پلان به پلان ،
نفس به نفس برایت تراژدی نیست …
قلب من مقتول فیلم نامه است ،
شخصیت اصلی که تویی !
.
.
کفشهایم که جفت میشوند دلم هوای رفتن میکند ؛
چه کودکانه دل من تنگ میشود بی آنکه بدانم چه کسی دلتنگ من است !
.
.
.
دلتنگی هایم را نشاندم روی دوش بادبادک و فرستادمشان به آسمان …
دارد باران می بارد !
.
.
.
لتنگت می شوم و چشمانم را روی هم می گذارم
بلکه یادت را فراموش کنم …
تو بگو دلکم مگر می شود یک دنیا را فراموش کرد ؟
.
.
حوصله خواندن ندارم
حوصله نوشتن هم ندارم
این همه دلتنگی دیگر نه با خواندن کم می شود نه با نوشتن …
دلم تو را می خواهد !
.
.
.
دلم برایت تنگ شده است
قدِ یکی از سه نقطه های آخرِ نوشته هایم …
.
.
.
.
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غــرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد ،
این بغض لعنتی است …
.
.
دلتنگ که باشی از آسمان سنگ هم ببارد باز هم جایش خالیست ،
باران که جای خود دارد . . .
…
پشت این چشم ها
ابرها درگیرند
و من
کنار خنده هایت می مانم
در این دقایق دلتنگی
.
.
.
ایـن گلــویـم را هـر از گــاهــی بــایـد ..
بتــراشمـ تــا بـرای دلتنگـی هــایــ تــازه جــا بــاز شـود ..
دلتنگــی هــایـی کــه مـی تــواننـد
آدمـ را خفــه کننــد
.
.
.
فصل عوض میشود
جای آلو را
خرمالو میگیرد
جای دلتنگی را
دلتنگی
” علیرضا روشن ”
.
.
.
از بس که گفتم دلم تنـــگ است،
دهانـــم گشــــاد شد ! !
.
.
.
دلتنگی یعنی :
روبروی دریا ایستاده باشی و
خاطره ی یک خیابان خفه ات کنه . . .
.
.
.
ساز دلت که کوک نباشد …
فرقی نمی کند کجا باشی !
سرزمین مادری ؛ یا خانه پدری
هر دو یک رنگ دارد،
رنگ دلتنگی
.
.
.
حــوصــله ام بـــرفــی سـت !
بــا یـک عــالــمه قنـــدیـــل ِ دلتـــنگی ،
از گــوشـه ی دلــــم آویـــــزان !
آهــــای !
کـــافــی ســت کمــی “هــا” کنــید ،
تـــا کــه “آب” شــــوم !
.
…
.
.
بعـد ِ هــر طــوفــانــ آسمـــان هـــای صـــاف و روشـن مـی آیـند
آیـــا تــو هـمـ بعــد از دل ِ تنــگ مــن مــی آئــی ؟
.
.
.
کاش دفتر خاطراتم
چراغ جادو بود
تا هر وقت از سرِ دلتنگی
به رویش دست میکشیدم
تو از درونش
با آرزوی من بیرون می آمدی!
.
.
.
دلـــــم تـــــنگ اسـت ..
تـــــو بــــــیـا بــــشـکـاف !
و دوبــــــــاره ، کـــوک بـــزن !
.
.
.
.
دل هایم برایت تنگ شده اند …
آخر تو که نمی دانی ، برای فراموش کردنت دو دل شده ام !
.
.
.
لباس هایم که تنگ می شد می بخشیدم
دل تنگم را حالا ، چه کسی می خواهد ؟!
می خــــواهــــی….؟!
.
.
.
دلم تنگ است
مثل لباس سالهای دبستانم
مثلِ سالهای مأموریتهای طولانیِ پدر
که نمیفهمیدم
وقتی میگویند کسی دور است،
یعنی چقدر دور است
” لیلا کردبچه ”
.
.
.
یادم می آید گفته بودی
ساده و کوتاه نویسی را دوست داری
تقدیم به تو …
ساده و کوتاه تنها همین ۲ کلمه :
برگـــــــرد … دلتنــــــــگم …
.
.
.
بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا
از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است
.
.
.
باید یکی توی زندگیت داشته باشی که فاصله ی “دلم تنگ شده”
و “دارم میام دنبالت” بیشتر از چند ساعت نباشه …
.
.
.
دلتنگم
برای کسی که مدت هاست بی آن که باشد
هر لحظه زندگی اش کرده ام …
.
.
.
دلــم برای کسی تنــگ است …
که آمــد …
نمــاند …
و رفـــت …
و پــایــان داد به هــرچه داشتــــــم !
.
.
.
دیگـر فرصتی بـرای پیامک دادن نیست
دست واژهها را میگیرم
و به دیدنت میآیـــم
دلتنگیت در هیچ پیامی نمیگنجد
.
.
.
آدمی که دلتنگ است…
هیچ حرفی حالی اش نیست…
آی آدمــــــــــــها برایش فلسفه نبافید
.
.
.
دل
این کلمه ی بی نقطه
گاهی تنگ میشود
تاحد یک نقطه .
.
.
.
دلتنگی را چگونه هجی کنم
تا درک کنی چهار ستون ِ بدنم زیر ِ سنگینیش تا خورده است . . .
.
.
.
بیخــــــــود منتظـــــــــر نبـــــــــاش…
تــــــــو خــــــودت رفتـــــــی…
دیگـــــــــراز دلتنگــــــــی هـــــم بمیـــــــرم…
صدایـــــت نمیکنــــــم برگــــــردی…
.
.
.
دلتنگــی هایــــَم را زیر بغـل زده اَم
نشسته اَم در انتظار ِ روز های ِ مبـادا !
سهم ِ من از تــو
همـین دلتنگـی ها ییست
که بی دعوت می آینـد
و …
خیال ِ رفتن نـدارند
.
.
.
به گمانم یادت پنجره ی احساسم را میکوبد
چرا که در دلم هوای دلتنگی به پاست . . .
.
.
.
.
ببینمت . . .
گونه هایت خیس اســـت . . .
باز با این رفیق نابابت . . .
نامش چ بود؟
هان!
باران . . .
باز با ;باران; قدم زدی ؟
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . .
همدم خوبی نیست برای درد ها . . .
فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکنــــــد . . .
.
.
.
اصـــــلا به روی خـــودم هـــــم نمے آورم که نیـــستی
هـــــر روز صبـــــح
شـــماره ات را مےگـــیرم
زنـــــی می گوید: دســتگــاه مشـــترک …
حرفــــش را قــطــع مےکنم
صدایـــت چرا انقـــدر عـــوض شـــده عزیـــزم؟
خوبی؟ ســــرما که نخورده ای؟
مے دانی دلـــم چقـــدر بـــرایـــت تنـــگ شـــده است؟
چنـــد ثانیــه ای ســـکوت مے کنم
من هـم خـــوبم
مزاحــمت نمے شوم
اصـــلا به روی خـــودم هـــم نمے آورم کـه نیــســتی
دلم برای یک نفر تنگ است…
نه میدانم نامش چیست…
و نه میدانم چه می کند…
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم…
رنگ موهایش را نمی دانم…
لبخندش را هم…
فقط میدانم که باید باشد و نیست…
.
.
.
یاد گرفتـــه ام
انسان مدرنـــی باشــــم
و هــر بار که دلتنـــــــگ میشــــوم
بـه جای بغـــــض و اشــــک
تنهـــا به این جملـــه اکتفــا کنـــم کــه
هوای بـــد ایــن روزهــا
آدم را افســــــــرده میکنـد ..!
.
.
.
گاهی شعر سراغم را میگیرد ٬ گاهی هوای تو
تفاوتی نمیکند ، هر دو ختم میشوید به دلتنگی من
.
.
.
همیشــــه دلتنگی
به خاطر نبـــــــودن شخصی نیست
گاه به علت حضور کسی در کنارت استـــــــ
که حواسش به تــــــــو نیستــــــــ
.
.
.
کــــــــــاش
روزهــــــــــــای دلتنگی ِ مـــــــــن
مثل ِ “دوست داشتن های” تو کوتاه می شد
کــــــــــاش…
.
ا
.
.
این روزها
آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست
که رخت های دلتنگیم را
فرصتی برای
خشک شدن نیست…
.
.
.
دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم
می آید
می ماند
و به تنهاییم پایان میدهد!
آمد
رفت
و به زندگی ام پایان داد…
.
.
.
اسمش عشق است…
نه علاقه…
نه عادت…!
حماقت محض است…
دلتنگ کسی باشی…
که دلش با تو نیست…!
.
.
.
.
دلــــــم
اگـــر بــرای ِ تــو تـنگ مـی شــود
ببخـش !
روزم ایـن گـونه ، قـشنـگ مـی شـود . . .
.
.
.
حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!
حمـاقـت یـعنـﮯ مـن کـه
اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوﮮ!
خـبری از دل تنـگـﮯ ِ تـو نمـی شود!
برمیگردم چـون
دلـتنـگـت مــی شــوم!!
.
.
.
کاش هر روز جمعه بود و
دلتنگیهایم را
گردن غروبش مى انداختم …
.
.
.
نمى دانم چه رابطه ایست …؟
بین نبودنت با رنگ ها …!
دلتنگ تو که میشوم!
زندگى ام،
سیاه مى شود!
.
.
.
چه سر به راه است …
دلتنگی را میگویم !
از گوشه ی دلم جُم نمیخورد …
.
.
.
امروز که آیینه جوابش سنگ است
در زهن زمانه عشق هم بی رنگ است
هرکس که نداند تو خودت میدانی
آری به خدا دلم برایت تنگ است …
.
.
.
دلتنگی من تمام نمیشود
همین که فکر کنم من و تو دو نفریم
دلتنگتر میشوم برای تو . . .
.
.
.
سوهان می کشم قصه ی دلتنگی هایم را،
تا هموار سازم جاده های آمدنت را …
.
.
.
.
چه فرقی می کند
آن سوی دنیا باشم یا فقط چند کوچه آن طرف تر…؟!
پای عشق که در میان باشد
دلتنگی دمار آدم را در می آورد …
.
.
.
من ماندم و ۱۶ جلد لغت نامه،
که هیچ کدام از واژه هایش مترادف این “دلتنگی”های لعنتی نمیشود
کاش دهخدا میدانست دلتنگی معنا ندارد !
درد دارد…
.
.
.
تو که می آیی
پنجره ای باز می شود
پرده بی رنگ دلتنگی
کنار می رود
آرام میان جانم
خانه می کنی . . .
.
.
.
نمی دانم
چرا امشب واژه هایم
خیس شده اند . . .
مثل ِ آسمانی که امشب
می بارد …
و اینک باران
بر لبه ی ِ پنجره ی ِ احساسم
می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد …
تا شاید از لحظه های ِ دلتنگی
گذر کنم…http://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm وقتی تو نیستی …
در صدا کردن نام تو
من را زیر خاکستر جا گـــــذاشتـــــــی!!!
errorSMS http://uplod.ir/xitlqchefmab/harze.mp3.htm“دوستت دارم” هایت را به کسی نگو
با تمـام مـداد رنگـی هـای دنـیا
خسته ام… از تـــــو نوشتن…! |
|
[ طراحي : تم باکس ] [ Weblog Themes By : TeMBoX.Tk ] |