عزیزا خدایت اگر داد تمکین
برو طوس پابوس شاه سلاطین
بگو با تضرّع به آهنگ شیرین
سلام على آل طه و یاسین
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
.
.
.
حق، معرفت به هر نگاهم داده / در حلقه ی عشق خویش راهم داده
اینها همه علتش فقط یک چیز است / ایرانی ام و رضا پناهم داده . . .
میلاد مسعود ولی نعمت ما، آقا امام رضا مبارک
.
.
.
جذابیت تمام ایران ، مشهد
سرسبزتر از خطه ی گیلان ، مشهد
قالی سلیمان به گمانم میگفت :
من عبد توام قطار تهران-مشهد
.
.
.
مگذار مرا دراین هیاهو، آقا / تنها و غریب و سربه زانو آقا
ای کاش ضمانت دلم را بکنی / تکرار قشنگ بچه آهو آقا
عیدتون مبارک
.
.
.
بر روی رضا شمس امامت صلوات
بر شافع ما روز قیامت صلوات
در شام ولادتش که شادند همه
بفرست بر این روح کرامت صلوات صلوات
میلاد امام رضا مبارک باد
.
.
.
میلاد على بن موسى الرضا ، مأواى دلشکستگان و تکیهگاه درماندگان
بر دلدادگان بارگاه و حریمش مبارک باد . . .
.
.
.
بیا که قبله دل، کعبه رضا اینجاست
بیا که مشرق انوار کبریا اینجاست
بیا به طور تجلی بیا به بزم حضور
بیا که معنی والشمس و والضحی اینجاست
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
.
…
.
.
از میان تمام سالنامه های قمری و میلادی ،
تقویم دل من در این سرزمین تا ابد شمسی ست وقتی که خورشید نام کوچک توست …
.
.
.
باز هم در به در شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام
.
.
.
چه کسی گفت که در عالم بالاست بهشت ؟
دل من دید همینجاست ، همین تکه ی دنیاست بهشت !
.
.
.
بی نگاه تو غریبیم غریب الغربا
چون گدایی به درِ حجره ی بازاری ها
.
.
.
بعد از رکوع و سجده و بعد از قیام از دور
هر شب دو زانو می زنم با احترام از دور
دستی به روی سینه و دستی به سوی تو
روی لبم گُل می کند : آقا سلام از دور
.
.
.
چون گل به بیابان خراســـان آمد
با لطف و کرم شـــاه غریـبان آمد
ای کاش منم خاک خراســـان بودم
آن لحظه که چون فصل بهاران آمد . . .
.
.
.
مهر تو ز لوح دل سپردن نتوان
حاجت برکس به جز تو بردن نتوان
از هجر تو مرگ بهر من آسانتر
دل بر کس دیگری سپردن نتوان
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
.
.
.
از خاک تو کسب آبرو کردم من
با عطر ضریح تو وضو کردم من
تا صید کسی نگردد آهوی دلم
مولای غریب، بر تو رو کردم من
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
.
.
.
کاخ همه شاهان جهان را که بگردی
دربار کسی پنجره فولاد ندارد …
.
.
.
در قطره جود و کرمت بحر چه باشد
در تابش وجهِ قمرت بدر چه باشد
در جلوه نور نظرت فجر چه باشد
در شمّه بخشش ز کَفَت اَبر چه باشد
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
.
.
.
چون گل به بیابان خراسان آمد
با لطف و کرم شاه غریبان آمد
ای کاش منم خاک خراسان بودم
آن لحظه که چون فصل بهاران آمد
.
.
.
امام رضا(علیه السلام)
هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى برطرف نماید
خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش برطرف سازد
(اصول کافى، ج ۳، ص ۲۶۸)
.
.
.
ای آستان قدس تو تنها پناه من
بر خاک باد پیش تو روی سیاه من
میآید از درون ضریحت شمیم عشق
پیچیده در فضای پر سوز و آه من
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
.
.
.
وقتی بساط گریه مهیا نمی شود
وقتی که بغض بین گلو جا نمی شود
وقتی تمام شب به در خانه کریم
در می زند گدا و دری وا نمی شود
وقتی پس از معاینه ها گویدت طبیب
این قلب مرده است ، مداوا نمی شود
یک راه مانده بهر تو آنهم زیارت است
مشهد برو که کار تو اینجا نمی شود
.
.
.
محبوب رضاست هر که دل ریشتر است
از کعبه صفای این حرم بیشتر است
اینجاست طبیبی که ندارد نوبت
هر دل که شکستهتر بود پیشتر است
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
.
.
.
این زمزمه در عرش برین است امشب
پیدایش نور شمس دین است امشب
مژده به محمد و علی و زهرا
میلاد امام هشتمین است امشب
.
.
.
اگر اژدها کرد موسى عصا را
رضا این عمل بى عصا مى کند
کند زنده در پرده تصویر شیران
ببین پور موسى چه ها مى کند
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
.
.
.
حسن تو به وصل آرزومندم کرد
سودای محبت تو در بندم کرد
خاکم به سر، آبرو ندارم اما
همسایگی تو آبرومندم کرد
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
.
.
.
گویند زیارت تو حج فقراست
بر گنبد و بارگاهت از دور سلام …
.
.
.
جان فدای حرمت یار خراسانی من
چاره درد و غم و رنج و پریشانی من
میرسد نغمهات از سبزترین پنجرهها
ای تو آرام دل خسته و طوفانی من
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
.
.
.
آقامون آهو رو ضامن شده باز
آقامون مهمون دلها شده باز
آقامون اومده به شهر غریب
آقامون سرور دلها شده باز
یا امام رضا
.
.
.
دل داده ام زدست که دلداده ام کنی
افتاده ام به پات که افتاده ام کنی
سالک که بی تو راه به جایی نمی برد
باید خودت مسافر این جاده ام کنی
ولادت امام رضا (ع) خجسته باد
.
.
.
حتما قرار شاه و گدا هست یادتان
همان شب که زدم دل به نامتان
مشهد ، حرم ، ورودی باب الجواد
آقا عجیب دلم گرفته برایتان …
.
.
.
رفتم از کوی تو و پیش تو جا مانده دلم
پیش تو مانده و از سینه جدا مانده دلم
پر گرفتن به هوای تو چه حالی دارد
چون کبوتر به همان حال و هوا مانده دلم
پشت آن پنجره افتاده و بر گردن خود
رشته ای بسته به امید شفا مانده دلم
.
.
.
گاهی که ز من زمانه بر میگردد
یا ناله و گریه بیاثر میگردد
وز غم دل خسته شعلهور میگردد
با نام رضا شبم سحر میگردد
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
.
.
.
به شیشه های اتاقم دوباره ها کردم
و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم
به روی شیشه کشیدم عکس یک گنبد
به پای شیشه نشسته رضا رضا کردم
.
.
.
ذکر است تکلم کبوترهایت
قربان تبسم کبوترهایت
ای کاش جوی نوک زده میبودم من
در کاسه گندم کبوترهایت
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
.
.
.
دلم “آرامش” وارونه می خواهد یعنی : “ش م ا ر ا”
.
.
.
قلبى شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره مىزنند ، مریضى شفا گرفت
چشمى کنار اینهمه باور نشست و بعد
عکسى به یادگار از این صحنه ها گرفت
دارم قدم قدم به تو نزدیک مى شوم
شعرم تمام فاصله ها را فرا گرفت
دارم به سمت پنجره فولاد مى روم
جایى که دل شکست و مریضى شفا گرفت
.
.
.
دل را به اسیری غمت آوردم
خاکی است که بهر قدمت آوردم
امروز من این کبوتر وحشی را
ای دوست برای حرمت آوردم
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
.
.
.
باید تو را به جان جوادت قسم دهد
یعنی که هشت زائرتان در گرو نه است !
.
.
.
ذیقعــده شد و بهار ایـــران آمد
در مشهد و قم دو گنج پنهان آمد
در روز یکم کریمه آل رسول
در یازدهم شاه خراسان آمد . . .
.
.
.
گر کمی از پیاله ات ، جرعه به نام ما کنی
ترک جهان و دین و دل ، به قصد جام میکنم
تا که بپرسی از دلم نام غریب آشنا
نام رضای فاطمه عطر کلام میکنم
.
.
.
زلال عطر رضا می وزد از جانب طوس
و من گدایی قدیمی ولی کمی مایوس
هوا هوای زیارت ، زیارت مخصوص
و من خمار حرم بی پیاله ام افسوس
.
.
.
و من گریخته ام و در پی من صیادها و فرا رویم دام ها …
یا ضامن آهو ، من یقین دارم دستان تو تنها سهم آهو نیست !
.
.
.
تو کیستی شریک غم اهل عالمی
در خاک طوس کعبه اولاد آدمی
آن رازها که از همه پوشیده داشتم
تنها به تو گفتم ، چون تو محرمی
.
.
.
پرهای جبریل ، بال کفتراش
نوح و سلیمون جز زائراش
تو سقاخونش حس میشه که هست
دستای عباس ، کاسه طلاش …
.
.
.
به حلقه های ضریحت دلم گره خورده
گره گشای من اینبار این گره مگشای !
.
.
.
دل من گم شد ، اگر پیدا شد
بسپارید امانات رضا (ع)
و اگ راز تپش افتاد دلم
ببریدش به ملاقات رضا (ع)
از رضا (ع) خواسته ام تا شاید
بگذارد که غلامش بشوم
همه گفتند محال است اما
دلخوشم من به محالات رضا (ع)
.
.
.
بهر حاجات اگر دست دعا برخیزد
دلبری هست به هر حال به پا برخیزد
لطف آقای خراسان ز همه بیشتر است
هر زمان از دل پردرد صدا برخیزد
آه در سینه ی عشاق به هم مرتبطند
وقت نقاره زدن ناله ی ما برخیزد
جراتش نیست کسی حرف جهنم بزند
گر پیِ کار گنهکار ز جا برخیزد
زائر آن است که در کوی تو اتراق کند
آنکه در عرش نشسته ست چرا برخیزد ؟
تا به دست کرم تو به نوایی نرسد
از سر راه محال است گدا برخیزد
بر سر خاکم اگر آهوی تو گریه کند
از تمام جگرم بانگ رضا برخیزد
حرمت زودتر از کعبه مرا حاجی کرد
حج ما آخر ذی القعده به پا برخیزد
.
.
.
بر نمی گردم از این پنجره رویایی
تا تبسم بوزد از لب آن دریایی
صحن در صحن حرم اشک کبوتر جاری ست
موج در موج تنیده ست به هم شیدایی
چشم ها دوخته بر قامت گلدسته یار
شور بر پا شده از این همه بی پروایی
من که سنگینی صد شعله به دوشم دارم
عشق باریده بر این دل شده صحرایی
خیز ای عشق مرا رخصت دیداری ده
تا در آغوش کشم گنبدت ای مینایی
دست ها باز هم آهنگ شکفتن دارند
باز هم دست مرا گیر تو ای دریایی
.
.
.
میگریم آنقدر که کمی وا شود دلم
در بین زائران شما جا شود دلم
بر بال کفتری دل خود را نوشته ام
باید کدام صحن تو انشا شود دلم ؟
یوسف اگر تویی جگر غرق خون کم است
کاری کن ای عزیز زلیخا شود دلم
آنقدر نذر کرده ام آقا که روز حشر
با دست پر محبتت امضا شود دلم
اکسیر کن مرا به عیار نگاه خود
چون طاق صحن کهنه مطلا شود دلم
“هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق”
عاشق شدم که حضرت عیسی شود دلم
دارد دوباره می ترکد بغض عاشقت
قدری بخند بلکه که خنثی شود دلم
مخفی شده ست کنج ضریح تو روح من
دست مدد بگیر که پیدا شود دلم
.
.
.
پر از اعجاز ، پر از همهمه سقاخانه
منم و زمزمه ی مبهمِ سقاخانه
به تن پنجره فولاد گره خوردم تا
روی زخمم بچکد یک نمِ سقاخانه
می گذارم حجرالبغض دلم را پای
سبز نیلوفری پرچمِ سقاخانه
آمدم خسته و لب تشنه تر از اسماعیل
تا بنوشانی ام از زمزمِ سقاخانه
منم و شیشه ی بغضی که ترک خواهد خورد
عاقبت یک شب ابری دمِ سقاخانه
“نیره کاشی”
.
.
.
مرغ دلم پر زند بر سر کوی رضا
دست نیازم بود باز به سوی رضا
آرزویم این بود تا دم مردن شود
چشم گنه کار من باز به سوی رضا
خلق جهان زائرند از همه سو کعبه را
کعبه بود در حجاز زائر کوی رضا
با نفس عیسویش ، با دم جانبخش خویش
جان مسیحا بود زنده ز بوی رضا
بر بدنش می شود آتش دوزخ حرام
هر که خورد قطره ای آب ز جوی رضا
کشور ایران فقط نیست به او متکی
زندگی کائنات بسته به موی رضا
نیست عجب خضر اگر تشنه لب جام اوست
ساقی رضوان بود مست سبوی رضا
جرم و گناه و خطاست عادت دیرین من
عفو کرامت بود خصلت و خوی رضا
چند به شوق بهشت زائر این در شوی
جنت جنت بود روی نکوی رضا
“میثم” اگر از نماز آبروی مؤمن است
آب دهد بر نماز آب وضوی رضا
.
.
.
سر از لبریزی نامت چنان مسرور می رقصد
که جشن گندم است انگار و دارد مور می رقصد
چه کرده جذبه ی چشم تو با آغوش این غربت
که زائر قصد اینجا میکند ، از دور می رقصد ؟
تمام خاکِ اینجا بوی آهوی ختن دارد
اگر عطار در بازار نیشابور می رقصد
چنان در دستگاه شوقت افتاد اختیار از کف
که با ساز همایونت کبوتر شور می رقصد
دوتا چشم پریشان بر ضریحت بستم و حالا
دوتا ماهیِ قرمز در پس این تور می رقصد
به شوق لمس دستان تو از بسیاری مستی
سه دانه دل میان سینه ی انگور می رقصد
شفا از سمت آن دست مسیحایی اگر باشد
فلج دَف میزند ، کر می نوازد ، کور می رقصد
.
.
.
باغ جنت به دل انگیزی درگاه تو نیست
می برد دل بخدا کوی تو از کوی بهشت
گفته ای هرکه زیارت کند از صدق مرا
میکنم بدرقه اش تا در مینوی بهشت
به امید کرمت در حرمت آمده ام
ناامیدم منما ای گل خوشبوی بهشت
بخدا دلخوشیم مهر و تولای شماست
جذبه مهر شما میکِشدم سوی بهشت
.
.
.
نداری های ما با آنچه داری جور می آید
به هر بیتی سلیمان می نشیند مور می آید
بشارت باد نزدیک اذان صبح دریا شد
صدای ربنای رودها از دور می آید
دعای مادرم در صحن گوهرشاد عطری شد
که از گهواره با من بوده و تا گور می آید
نمیدانم چه اسراری است در دربار این سلطان
که هرکس دلشکسته می رود مسرور می آید
ز چشم زائری هنگام رفتن در حرم خواندم
دل دریایی اش موسی شده از طور می آید
صلات ظهر هم از گوشه این صحن ها گویا
صدای ناله نیمه شب منصور می آید
.
.
.
تازه دانستم نه با آب و نه با نان زنده ام
تازه فهمیدم نه با جسم و نه با جان زنده ام
تازگی ها باورم شد اینکه مثل هر غریب
دورتر از خود دلی دارم که با آن زنده ام
هر کجا رفتم به چشمان من آمد خاک او
دور نزدیکی که از او سخت حیران زنده ام
گرم او بودم دریغا دیر فهمیدم که من
با چه گرمایی در آغوش زمستان زنده ام
کم نمی آرم که در امروز و در فردای خود
از سرانگشتان آن لطف فراوان زنده ام
سایه وار از خود ندارم هیچ دور از آفتاب
هر کجا باشم به خورشید خراسان زنده ام
چهارم شعبان
روز شکفتن گل معطر ابالفضل (ع) بر شاخسار اهلبیت (ع) مبارک باد
.
.
.
فرزند على حیدر کرار ابوالفضل
و ز حلم و ادب سَرْوَرِ اخیار ابوالفضل
اى ماه بنى هاشم و مصداق فتوت
گشتى پدر فضل به ادوار، ابوالفضل
ولادت حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
جانباز ، با لبخند زخم خویش ، خاطرات خفته عباس ( ع ) را در کربلا بیدار می کند
ولادت حضرت ابوالفضل ( ع ) و روز جانباز مبارک باد
.
.
.
میلاد اباالفضل(ع)، ماهتاب شب های غریبی حسین(ع)
و اسوه باشکوه جانبازی مبارک باد . . .
.
.
.
عباس(ع) آمد تا برادری را معنا کند، وفا را شرح دهد
ایثار را الگو باشد، شجاعت را تفسیر کند و دلاوری را مصداقی والا گردد.
ولادت با سعادت حضرت اباالفضل العباس بر شما مبارک
.
.
.
جانم به فدای تو، ای ماه بنی هاشم
قربان وفای تو، ای ماه بنی هاشم
ای عبد مطیع حق، حق داده تو را رونق
این است جزای تو، ای ماه بنی هاشم
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
هرچند که راه هنر مدح نپویم
حیف است ز اوصاف اباالفضل نگویم
پرسند اگر سرور و سلطان ادب کیست
جز نام اباالفضل به هر بزم نگویم
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
…
.
.
آمد آن ماه که خوانند مه انجمنش
جلوه گر نور خدا از رخ پرتو فکنش
آیت صولت و مردانگى و شرم و وقار
روشن از چهره تابنده و وجه حسنش
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
ای جانباز ! فراتِ جان تو ، سقّای خیمه های تشنگان وطن بود تا امروز
در سایه امن ایمان ، عبّاس(ع) را در آیینه چهره تو ببینیم
روز جانباز مبارک باد
.
.
.
ای تجلای نور در سینا
ید بیضای توست با موسی
حق نوشته ست با خطی از نور
روی درگاه جنّت الاعلی
در بهشتم بهار عباس است
صاحب الاختیار عباس است
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد.
.
.
.
تو ساقی عطشانی، سقّای یتیمانی
رحمت بصفای تو، ای ماه بنی هاشم
تو اصل مناجاتی، تو قبلۀ حاجاتی
چشمم به عطای تو، ای ماه بنی هاشم
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
دستى به دامانت زنم اى مهربان ابوالفضل
از مرحمت لطفى نما بر شیعیان ابوالفضل
ما عاشقان کربلائیم اى مه تابان
جوئیم همه راهش ز تو با صد فغان ابوالفضل
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
جانبازان ، یادگاران روزهای عشق و حماسه اند ؛
خاطرات مجسّم سال هایی که درهای آسمان به روی عاشقان باز بود
و فرشتگان در آسمانِ زمین گرم گلچینی بودند
روز جانباز مبارک باد .
.
.
.
ای که از خیل بنی هاشم توئی والا و افضل
ارشد و با صولت و قامت رسا و مه جبینی
مرد همت مرد عزت مرد تقوی و فضیلت
عاشق حق و حقیقت مظهر صدق و یقینی
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
از همت و ایمان و فداکارى و اخلاص
دارى تو نشان همه احرار، ابوالفضل
از بهر برادر، چو على بهر پیمبر
اى حامى حق ، در همه رفتار، ابوالفضل
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
ای آب بقا عبّاس، خورشید لقا عبّاس
مشتاق لقای تو، ای ماه بنی هاشم
در موقف رستاخیز زهرا به تو می نازد
این فخر برای تو، ای ماه بنی هاشم
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
جانباز یعنی قلّه وارستگی در اوج شکستگی و زیستن بدون دل بستگی
روز جانباز مبارک باد
.
.
.
یا ابوفاضل تو جانباز ره قرآن و دینی
راحت جان علی نور دل ام البنیی
ساقی لب تشنه گان و سرپرست کودکانی
پیشتاز لشگر اسلام چون حبل المتینی
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
خیل ملک ملتجى به نام اباالفضل
جن و بشر سر بسر غلام اباالفضل
هر که بود در دلش فروغ هدایت
مى شود آگاه از مقام اباالفضل
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
ای حرمت قبله حاجات ما
یاد تو تسبیح ومناجات ما
تاج شهیدان همه عالمی
دست علی ماه بنی هاشمی
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
ای جانباز ! زخم تنت ستاره دنباله داری است که یادآور نادیده های آسمان کربلاست
ولادت حضرت ابوالفضل ( ع ) و روز جانباز مبارک باد
.
.
.
عباس یعنی رنگ سرخ پرچم عشق
یعنی مسیر پر پیچ و خم عشق
جوشیدن بحر وفا معنای عباس
لب تشنه رفتن تا خدا معنای عباس
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
باشد حسین فاطمه چون شمع و او پروانه اش
جان می کند ایثار او چون او بود جانانه اش
کرب و بلا میخانه و او ساقی میخانه اش
حق از می قالوا بلی پر می کند پیمانه اش
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
روز جانباز ، یادآور سال های آتش به جانی شقایق ها ، گرامی باد
.
.
.
پرچم فراز دین حق پرورده مولاست او
چون در شجاعت رهبری بی باک و بی پرواست او
همسنگر آزادگی با یوسف زهراست او
باب الحوائج در جهان بر خلق ما فیهاست او
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
او آمده تا خویش را سر مست شیدایی کند
کز مستی و شیدایی اش بر خلق آقائی کند
در کربلای پر بلا جنگی تماشایی کند
در خدمت پیر عطش لب تشنه سقایی کند
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
بر گو به ساقی پر زمی جام طهورائی کند
تا شمع جمع عاشقان یار تماشایی کند
کز هاتف غیبم ندا از حی سرمد آمده
عباس بهر یاری دین محمد آمده
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
امشب مدینه از شعف اعلان سقائی کند
تا تشنگان عشق را سر مست و شیدایی کند
گسترده رنگین سفره ای زیبا رویایی کند
کز میهمان خویشتن نیکو پذیرایی کند
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
ای علمداری که دستت بوسه گاه مرتضاست
افضل الاعمال حیدر بوسه بر دست شماست
اقتدا بر مرتضی کردند جمع اهل بیت
دست تو سرشار از عطر نسیم بوسه هاست
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد
.
.
.
کوله بار زخمتان ، در روز میلاد اباالفضل ( ع )سرشار از نسیم شفاعت و عنایت باد
روز جانباز مبارک باد
.
.
.
میلاد مسعود اباالفضل جوان است
هنگام شادی و سرور شیعیانست
از دامن ام البنین ماهی عیان است
کز روی وی شرمنده ماه آسمانست
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد.
.
.
.
فرزند دلیر حیدر آمد
عباس امیر لشکر آمد
می خواست نشان دهد ادب را
یک روز پی از برادر آمد
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد.
.
.
.
امشب شب میلاد علمدار حسین است
میلاد علمدار وفادار حسین است
گر بود علی محرم اسرار محمد
عباس علی محرم اسرار حسین است
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد.
.
.
.
هر گل خوشبو که گل یاس نیست
هر چه تلألو کند الماس نیست
ماه زیاد است و برادر بسی
هیچ یکی حضرت عبـاس نیست
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد.
.
.
.
روشنگر آفتاب،عباس آمد
تفسیر زلال آب،عباس آمد
خیزید،گل آرید و گل افشانید
زیرا که گل بوتراب،عباس آمد
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد.
.
.
.
چه عباس آنکه در حشمت امیر راستین آمد
چه عباس آنکه از همّت پناه مسلمین آمد
چه عباس آنکه از اصل و نسب از دوره هاشم
چو جان مرتضى و حُسن خیرالمرسلین آمد
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد.
.
.
.
نیستم لایق کنم مدح و ثنایت یا ابو الفضل
از ازل مدح تو را گفته خدایت یا ابو الفضل
مصطفی-ص را جان نثاری، مرتضی را یادگاری
جان من، جان جهان بادا فدایت یا ابو الفضل
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد.
.
.
.
ای دست تو، دستگیر عالم
وی در رخ تو علی مجسم
دریای عمیق مهربانی
تمثال علی، علی ثانی
مرآت حسین مظهر عشق
گل واژه ی ناب دفتر عشق
ای عبد خدانما، اباالفضل
دریاب دمی مرا ابا الفضل
میلاد حضرت عباس(ع) مبارک باد.
.
.
.
طعم گوارایِ «وجود» سرخوش میکندش.
دستهای شفا، نسخهای از نقشه جهان را میگستراند روبروی دردهای انسان.
اقیانوسها همچون آوازهای آبی، حضورِ تو را به جشن مینشینند.
آبهای پراکنده، مدح جسته و گریخته تواند و ارثیه آنها همه روشنی است از نام تو.
سفینههایی از نور را ببین، قطارهایی از غزل؛ غزلهایی که با قوافیِ زلال ردیف شدهاند.
این چنین است که سر انگشتان بارانزایِ شعر و شعور از نازکای خیال، دسته دسته کرامت میآورند.
بنگر که «ایثار» و «وفا» و «غیرت» به لباسهای روشن ایمان افزوده شدند و «فتوّت» و «رشادت» و «ادب»، کنار کتابهای در خور انسان چیده شدند. چه زیبا و شاعرانه، برگهای طنّاز مسرّت، دور تا دور ستونِ دلیری پیچیدهاند و باید از هماکنون دنیا را به وسعت نظر خاک عادت داد.
از هم اینک باید با خوشخوییِ آبها خو گرفت.
شب چه دارد اگر زیر آفتاب نگاه تو بیتوته نکند؟!
روز چه میارزد اگر برای جوانمردیات برنخیزد؟!
آمدنت جلسه معارفه تمام پاکیها به تمام دنیاست.
از بیلیاقتی است کسی اگر گامی برندارد به سوی تو.
پس رفتگیِ زمانه است که نامت عادی بُرده میشود.
یا قمر بنی هاشم! واژهای که از لبان مقدس تو خارج شود، دیگر عطشناک نیست. لحظهای که آرامش تو در آن وارد شود، دیگر خطرناک نیست.
دریاها، شطهایی که نام تو را زمزمه نکردهاند، از مقوله پاکی بیرون رفتهاند.
تنها قلمهایی که دستهایت را ستودند و سرودند، در قیام روسپیدند.
یا اباالفضل العباس علیهالسلام ! این دنیا که من میشناسم، یقین که تو را نشناخته.
سلسله جبال اندک زمین، چه ناتمام، عطش تو را به روایت کشیده است و به حکایت نشسته است چه بیهوده، مهربانی تو را، هزار و یک شبِ یلدای زمان!
لبهای ولایت تو را شناخت که بر اوایلِ دستانت بوسه زد.
و ما همچنان از دریای عطوفت تو آب بر میداریم؛ با تمام محدودیتمان.
مقیم آبیِ احساس، عباس
مقامِ گُلچراغ یاس، عباس
بگو با ذرّههای تشنه جان
به عشق حضرت عباس، «عباس علیهالسلام »!»
محمدکاظم بدرالدین
نظرات شما عزیزان: